اگر یک مربی، مربی یا استاد هستید که میخواهید راههای جدیدی برای جذب مخاطب بیابید، این کلاس برای شما مناسب است!
جوسیپ بیش از 15 سال تحصیل و آموزش دارد. اکنون، او میخواهد با شما به اشتراک بگذارد که چگونه میتوانید با یک ابزار قدرتمند - داستانگویی، احساسات را تقویت کنید، مردم را درگیر کنید و پیام خود را به طور مؤثرتر ارسال کنید.
در این کلاس یاد خواهید گرفت:
همچنین، چندین داستان را به عنوان نمونه می شنوید که می توانید برای الهام گرفتن از آنها استفاده کنید.
شما با استفاده از تکنیکهای این کلاس برای ارائههای خود داستان میسازید.
حتی اگر یک معلم جدید یا مربی حرفه ای هستید، این ابزار را قدرتمند و آسان برای تقویت ارائه های خود در سطح بالاتر خواهید یافت.
تکلیف:
پروژه کلاس شما ایجاد یک داستان به دنبال راهنمایی و 4 مرحله (روش PIPE) است که در ویدیوها پوشش داده ایم: PLAN - INTRO - PLOT - END. میتوانید نوع داستانی را که قرار است برای نشان دادن موضوع یا پیشنهاد خاصی که میخواهید به مخاطبان خود منتقل کنید، استفاده کنید، انتخاب کنید.
مواد:
توضیحات:
PLAN
داستان خود را با ترسیم هدف نهایی که می خواهید با آن به دست آورید، برنامه ریزی کنید. ما همیشه باید با در نظر گرفتن پایان شروع کنیم و سپس به آرامی به عقب برگردیم و شکاف ها را با داستان هایمان پر کنیم.
مثال: مخاطب را شگفت زده کنید و به آنها بگویید که در انتخاب شغل آینده مراقب باشند.
INTRO
قهرمان اصلی این داستان کیست؟ آیا این داستان شماست و باید با چالشی دست و پنجه نرم می کردید؟ چقدر خطرناک بود؟
مثال : داستان ساده از دوران کودکی شما (شما قهرمان هستید) و موقعیتی که داشتید، یعنی در جنگل گم شدید (چالش/خطر).
یک بار پدر و مادرم ما را به کمپینگ در یک کوه بسیار مرتفع بردند. مناظر طبیعت شگفت انگیز بود. نزدیک جنگل، زیر یک درخت بزرگ که به ما سایه میداد کمپ زدیم. خواستم کمی راه بروم و به من گفتند مواظب باش و سرم را تکان دادم و شروع به گشت و گذار در اطراف کردم.
PLOT
در اینجا باید موانع دیگری را که در این موقعیت داشتید یا برخی از وسوسهها و متحدانی که به شما کمک کردند بر همه چیز غلبه کنید را بیان کنید.
مثال : من شاید فقط 20 دقیقه راه می رفتم که ناگهان متوجه شدم نمی دانم کجا هستم. هیچ نشانگر شناخته شده ای پیدا نکردم. هر چه بیشتر از میان این جنگل ها راه می رفتم بیشتر می ترسیدم (موانع). همچنین جنگل پر از صداهای مختلف بود که مرا می ترساند.
بعد از یک ساعت ناگهان فلاش کوچکی از دور دیدم و شروع کردم به دویدن به سمت آن (متفقین). اون پدرم بود با چراغ قوه که شروع کرد به دنبال من.
پایان
اکنون می خواهید همه چیز را به هم وصل کنید و یک RESOLVEMENT را به یک داستان بیاورید.
مثال :
از آن روز من هرگز سرگردان نیستم و مراقبم، حتی امروز در محیط کسب و کار، ابتدا کاوش می کنم و سپس در چالش ها فرو می روم.
کار خود را به اشتراک بگذارید:
داستان های خود را به اشتراک بگذارید و اجازه دهید بازخوردتان را ارائه دهم. بیایید همه با هم یاد بگیریم و رشد کنیم.
مربی | مربی | مشاور
مربی و مربی با بیش از 15 سال تجربه در توسعه افراد و سازمانها.
تاکنون چندین پروژه از برنامه های آموزشی مختلف را طی بیش از 400 روز آموزش طراحی و رهبری کرده است.
موسس و مالک .
نمایش نظرات