من به شما یاد خواهم داد که چگونه با حکاکی دسته های چوبی مناسب دست خود به ابزار زنگ زده قدیمی خود جان تازه ای بدهید. دسته های چوبی ممکن است از هم بپاشند، اما فلز بیش از یک نسل زنده می ماند. حتی میتوانید از یک تبر غیرعادی یک شیء هنری بسازید تا آن را به دیوار آویزان کنید.
نکته اصلی این است که چوب جامد مانند توس یا سرخدار را انتخاب کنید و بگذارید قبل از شروع کار کاملاً خشک شود.
دسته باید طوری بریده شود که به خوبی در سوراخ ابزار قرار گیرد. سپس یک گوه چوبی یا آهنی را داخل برش بزنید تا ابزار محکم شود.
در پایان کار، فلز را با روغن ماشین و دسته را با لاک بپوشانید تا چوب در برابر رطوبت و رطوبت محافظت شود. خاک.
شرح پروژه
یک دسته برای ابزار شکسته قدیمی خود بسازید.
AsIGNMENT
وظیفه شما این است که ابزار لازم برای کار را آماده کنید، چوب مناسب را انتخاب کنید، دسته را برش دهید، ابزاری را روی آن قرار دهید و پروژه را با پوشش درخت با آغشته کردن کامل کنید.
تجربه خود را در مورد ابزارهایی که انتخاب میکنید، نتایج، و اینکه آیا میخواهید دوباره ابزارها را تعمیر کنید یا فقط یک ابزار جدید بخرید، به اشتراک بگذارید. با به اشتراک گذاشتن تمام تجربیات فردی خود، می توانیم یک گالری از الهامات و مرجع بسازیم - و نکاتی را در طول مسیر با یکدیگر به اشتراک بگذاریم.
قابل تحویل
یک عکس و توضیحات ابزار خود را به اشتراک بگذارید. یک پست کامل ممکن است شامل موارد زیر باشد:
عکسها
یادداشتهای فرآیند: انتخاب مواد، ساخت، نتیجه نهایی
هنرمند
متولد 1993 در تامسک.
در سال 2016، از دانشگاه دولتی معماری و ساخت و ساز تومسک با مدرک معمار فارغ التحصیل شد.
2017
– نمایشگاه گروهی. گالری "Tomskaya Gostinaya"، Tomsk.
2018
– نمایشگاه شخصی. باشگاه "پایتخت"، تومسک.
– نمایشگاه گروهی. ساختمان اداره منطقه تومسک. میدان لنین 6
2019
– نمایشگاه شخصی. آسایشگاه "Chazhemto"، منطقه تومسک.
– من در نامزدی "پرتره"، مسابقه آزاد هنرهای زیبا "براش جادویی 2019"، که به سالگرد هنرمند ارجمند RSFSR کنستانتین جی. زالوزنی (1929 - 1992) اختصاص دارد، قرار میگیرم. د. موزالوو، منطقه تومسک.
– نمایشگاه شخصی. دانشگاه دولتی تومسک سالن "PODVAL". تومسک.
– نمایشگاه شخصی. خانه منطقه ای هنر تومسک. تومسک.
از همان دوران کودکی من در اطراف من جنگل های وحشی زیادی وجود داشت و افراد مسن در دنیایی کاملاً متفاوت با دنیایی که اکنون می شناسیم بزرگ شده بودند. به عنوان مثال، مادربزرگ من در روستایی در اعماق جنگل زندگی می کرد و از نقل مکان به شهر خودداری می کرد. همه چیز برای او بومی و خالص بود. در ذهن او هر شی روح خاص خود را داشت و یک پدیده طبیعی همیشه دلیل قابل درک داشت. به لطف این، اشتیاق یافتن به عمق چیزهای آشنا پیدا کردم. شب ها مجذوب صداهای طبیعت بودم. تاریکی به من اجازه داد در مورد آنچه می تواند آنجا باشد خیال پردازی کنم. به جای ترس از جنگل های تاریک و سکوت مکان های متروک، شروع به جذب آنها کردم.
در سنین بالغتر، من، مانند هر شخصی، با آگاهی از مرگ و میر خود پیشی گرفتم. ناپدید شدن غمانگیز عزیزان و بیماریهای جدی خودمان که در راه با آنها مواجه میشویم، به ما بینشی میدهد که زندگی انسان چقدر شکننده است. در آغاز، دیدن از دست دادن صورت انسان قبل از رفتن، دستانم را با یخ مهر و موم کرد و همه نگرانی های دیگر را ناچیز کرد. این خست حرکت را در نقاشی های اولیه من توضیح می دهد. فیگورها، طبیعت، هوا - مانند مناظر تئاتری در حیرت یخ زدند. توطئه ها مملو از مالیخولیا غم انگیز و خشم متضاد هستند و به طور کلی برده شیاطین اضطراب هستند. وقتی آنها را به شکل بصری تجسم کردم، کنار آمدن با آنها برایم آسانتر شد. تمام آنچه در ذهنم بود را که در طول سالها تجربه کرده بودم و رویاهایی که نتوانستم معنایی پیدا کنم، ترسیم کردم. من در این دنیاهای تخیلی غوطه ور شدم و قوانین جدیدی را ابداع کردم که طبق آنها وجود دارند.
سپس پذیرش رسید. من شروع کردم به نگاه کردن به مردم و می خواهم ماهیت آنها را در پرتره ها ثبت کنم. چنگ زدن به دم از ذات اشیاء و حیوانات. حالا چیزی می کشم که به نظرم زیبا می آید. و زیبایی چند جانبه و برای همه متفاوت است.
نمایش نظرات