مرورگر شما از این ویدیو پشتیبانی نمی کند.
نکته:
آخرین آپدیت رو دریافت میکنید حتی اگر این محتوا بروز نباشد.
نمونه ویدیوها:
(صرفا برای مشاهده نمونه ویدیو، ممکن هست نیاز به شکن داشته باشید.)
بارگزاری مجدد
توضیحات دوره:
یک کتاب الکترونیکی قابل دانلود با 3048 صفحه + فیلم های شخصی سازی شده بیش از 5700 کلمه رایج و آکادمیک انگلیسی را کاوش کنید که به طور مداوم در حال گسترش هستند و برای موفقیت در آزمون های آیلتس، تافل، SAT، PTE و GRE طراحی شده اند. رمزگشایی واژگان بصری با استفاده از 5700+ کلمه و توضیحات واضح. با اطمینان در امتحانات اکسل کنید. به واژگان بصری با توضیحات سخنران و تصاویر جذاب تسلط پیدا کنید. برای امتحانات (IELTS، TOEFL، SAT، PTE، GRE) با یادگیری واژگان مبتنی بر تصویر آماده شوید. دستیابی به موفقیت! پیش نیازها: بدون نیاز به پیش نیاز.به «تجسم تسلط بر واژگان» خوش آمدید، دوره ای که برای تقویت یادگیری زبان از طریق روش های مؤثر طراحی شده است. هدف این دوره بهبود نحوه درک و یادآوری کلمات توسط زبان آموزان با ارائه تجربیات یادگیری کارآمد و لذت بخش است.
پیمایش در دریای وسیع واژگان می تواند برای زبان آموزان چالش برانگیز باشد. این دوره بر هدایت فراگیران از طریق استخراج معانی با استفاده از تصاویر بصری، زبان ساده و روایتهای جذاب تمرکز دارد و هدف آن تسهیل درک و حفظ است.
ویژگی های کلیدی دوره:
· پوشش جامع: طیف گسترده ای از کلمات رایج و آکادمیک انگلیسی را کاوش کنید، از جمله کلمات مرتبط با آزمون هایی مانند آیلتس، تافل، SAT، PTE، و GRE.
· یادگیری بصری: هر کلمه با تصاویر همراه است تا درک و به خاطرسپاری را برای زبان آموزان در همه سطوح تسهیل کند.
· مناسب برای مربیان و زبان آموزان: این دوره ابزارهای موثری را برای یادگیری زبان فراهم می کند که هم برای مربیان و هم برای زبان آموزان فردی مناسب است.
· عناصر تعاملی: در گفتگوها و سناریوهای ساده شرکت کنید و یک عنصر لذت بخش به فرآیند یادگیری اضافه کنید.
· کتاب الکترونیکی رایگان: تجربه یادگیری خود را با دانلود رایگان کتاب الکترونیکی 3048 صفحه ای که حاوی مطالب آموزشی اضافی است، تقویت کنید.
آنچه این دوره را متمایز می کند:
این دوره فراگیران را تشویق می کند تا معانی را به طور مستقل استخراج کنند و در عین حال معانی رسمی کلمات را ارائه دهند. این واژه نامه های سنتی را تکمیل می کند و رویکردی منحصر به فرد برای یادگیری زبان ارائه می دهد.
سفری را آغاز کنید که در آن کلمات جان می گیرند، درک عمیق تر می شود و یادگیری به یک هنر تبدیل می شود. امروز به "تصویرسازی تسلط بر واژگان" بپیوندید و لذت و حکمت را در دنیای کلمات کشف کنید.
سرفصل ها و درس ها
مقدمه (کتاب الکترونیکی برای دانلود)
Introduction (e-book for download)
a&r, aargh, aback, abaft, abace, abase, abashed
a&r, aargh, aback, abaft, abandon, abase, abashed
a&r, aargh, aback, abaft, abace, abase, abashed
a&r, aargh, aback, abaft, abandon, abase, abashed
abate، مخفف، انصراف، ابات، ابیانس، بیزاری
abate, abbreviation, abdicate, abet, abeyance, abhor
abate، مخفف، انصراف، ابات، ابیانس، بیزاری
abate, abbreviation, abdicate, abet, abeyance, abhor
ماندن، ماندن، abinitio، abiotic، توانایی، abject
abide, abiding, abinitio, abiotic, ability, abject
ماندن، ماندن، abinitio، abiotic، توانایی، abject
abide, abiding, abinitio, abiotic, ability, abject
انحراف، ابطال، شعله ور، ابطال، قادر، ربودن
abjure, ablation, ablaze, ablative, able, abduct
انحراف، ابطال، شعله ور، ابطال، قادر، ربودن
abjure, ablation, ablaze, ablative, able, abduct
توانا، توانمندی، دریانورد توانا، انکار، روی کشتی
able-bodied, ableism, able seaman, abnegation, aboard
توانا، توانمندی، دریانورد توانا، انکار، روی کشتی
able-bodied, ableism, able seaman, abnegation, aboard
اقامت، لغو، منفور، منفور، ناهنجار، سقط
abode, abolish, abominable, abominate, aberrant, abort
اقامت، لغو، منفور، منفور، ناهنجار، سقط
abode, abolish, abominable, abominate, aberrant, abort
درباره، بالا، سایش، سایش، کوتاه کردن
about, above, abrade, abrasion, abridge
درباره، بالا، سایش، سایش، کوتاه کردن
about, above, abrade, abrasion, abridge
خارج از کشور، لغو، ناگهانی، غیبت، غیبت، تبرئه
abroad, abrogate, abrupt, abscond, absence, absolution
خارج از کشور، لغو، ناگهانی، غیبت، غیبت، تبرئه
abroad, abrogate, abrupt, abscond, absence, absolution
مطلق گرایی، تبرئه، جذب، پرهیز، پرهیز، پرهیز
absolutism, absolve, absorb, abstain, abstemious, abstinence
مطلق گرایی، تبرئه، جذب، پرهیز، پرهیز، پرهیز
absolutism, absolve, absorb, abstain, abstemious, abstinence
انتزاعی، انتزاعی، بیهوده، پوچ، فراوانی، سوء استفاده، abut
abstract, abstracted, abstruse, absurd, abundance, abuse, abut
انتزاعی، انتزاعی، بیهوده، پوچ، فراوانی، سوء استفاده، abut
abstract, abstracted, abstruse, absurd, abundance, abuse, abut
پرتگاه، پرتگاه، AC، دانشگاهی، دانشگاهی، آکادمی
abysmal, abyss, AC, academia, academic, academy
پرتگاه، پرتگاه، AC، دانشگاهی، دانشگاهی، آکادمی
abysmal, abyss, AC, academia, academic, academy
acapella، accede، تسریع، تاکید، پذیرش
acapella, accede, accelerate, accentuate, accept
acapella، accede، تسریع، تاکید، پذیرش
acapella, accede, accelerate, accentuate, accept
دسترسی، دسترسی، لوازم جانبی، تصادف، تصادفی، تحسین، تحسین
access,accession,accessory,accident,accidental,acclaim,acclamation
دسترسی، دسترسی، لوازم جانبی، تصادف، تصادفی، تحسین، تحسین
access,accession,accessory,accident,accidental,acclaim,acclamation
همنوایی کردن، تحسین کردن، تطبیق دادن
acclimatize, accolade, accommodate, accommodating, accommodation, accompaniment
همنوایی کردن، تحسین کردن، تطبیق دادن
acclimatize, accolade, accommodate, accommodating, accommodation, accompaniment
همراهی، همدست، انجام شده، توافق، مطابقت
accompany, accomplice, accomplished, accord, accordance
همراهی، همدست، انجام شده، توافق، مطابقت
accompany, accomplice, accomplished, accord, accordance
حساب، حساب، حسابدار، حسابدار، تجهیز، اعتبار
accost, account, accountable, accountant, accoutrement, accredit
حساب، حساب، حسابدار، حسابدار، تجهیز، اعتبار
accost, account, accountable, accountant, accoutrement, accredit
برافزایش، انباشته، انباشته، انباشته، دقیق
accretion, accrue, accumulate, accumulator, accurate
برافزایش، انباشته، انباشته، انباشته، دقیق
accretion, accrue, accumulate, accumulator, accurate
ملعون، متهم کردن، عادت
accursed,accuse,accustom,ACDC, ace, acerbic
ملعون، متهم کردن، عادت کردن، ACDC، ACE، acerbic
accursed, accuse, accustom, ACDC, ace, acerbic
استات کردن
acetate, ache, achieve, acid, acidify, acknowledge, acme, acolyte
استات، درد، به دست آوردن، اسید، اسیدی کردن، تصدیق، آکم، آکولیت
acetate, ache, achieve, acid,acidify,acknowledge,acme,acolyte
آکوستیک، آشنا، رضایت، کسب، اکتساب، تبرئه
acoustic, acquaint, acquiesce, acquire, acquisitive, acquit
آکوستیک، آشنا، رضایت، کسب، اکتساب، تبرئه
acoustic, acquaint, acquiesce, acquire, acquisitive, acquit
آکر، تند، تند، مخفف، عرض، آکروستیک
acre, acrid, acrimony, acronym, across, acrostic
آکر، تند، تند، مخفف، عرض، آکروستیک
acre, acrid, acrimony, acronym, across, acrostic
عمل کردن، عملی کردن، فعال کردن، فعال کردن، بالفعل کردن، بالفعل کردن
act,actionable,activate,active,actual,actualize
عمل کردن، عملی کردن، فعال کردن، فعال کردن، بالفعل کردن، بالفعل کردن
act,actionable,activate,active,actual,actualize
اکچوئری، محرک، تیزبینی، تیزبینی، حاد، A.D.
actuary,actuate,acuity,acumen,acute,A.D.
اکچوئری، محرک، تیزبینی، تیزبینی، حاد، A.D.
actuary,actuate,acuity,acumen,acute,A.D.
ضرب المثل، آداجیو، قاطعانه، تطبیق، اضافه کردن، اضافه کردن
adage, adagio, adamant, adapt, add, addendum
ضرب المثل، آداجیو، قاطعانه، تطبیق، اضافه کردن، اضافه کردن
adage, adagio, adamant, adapt, add, addendum
معتاد، اضافی، افزودنی، اضافه، نشانی، اضافه کردن
addict, additional, additive, addled, address, adduce
معتاد، اضافی، افزودنی، اضافه، نشانی، اضافه کردن
addict, additional, additive, addled, address, adduce
ماهر، کافی، پایبند، پایبند، موقتی، خداحافظی، بی نهایت، مجاور
adept, adequate, adhere, adherent, ad hoc, adieu, ad infinitum, adjacent
ماهر، کافی، پایبند، پایبند، موقتی، خداحافظی، بی نهایت، مجاور
adept, adequate, adhere, adherent, ad hoc, adieu, ad infinitum, adjacent
به تعویق انداختن، قضاوت کردن، الحاقی، ad-lib، اداره کردن
adjourn, adjudicate, adjunct, ad-lib, administer
به تعویق انداختن، قضاوت کردن، الحاقی، ad-lib، اداره کردن
adjourn, adjudicate, adjunct, ad-lib, administer
اداره، قابل تحسین، قابل قبول، پذیرش، پذیرش، پذیرش
administration, admirable, admissible, admission, admit, admittance
اداره، قابل تحسین، قابل قبول، پذیرش، پذیرش، پذیرش
administration, admirable, admissible, admission, admit, admittance
نصیحت کردن، تهوع، تهوع، نوجوانی، فرزندخواندگی، ستایش، آراستن
admonish, ad nauseam, ado, adolescence, adopt, adore, adorn
نصیحت کردن، تهوع، تهوع، نوجوانی، فرزندخواندگی، ستایش، آراستن
admonish, ad nauseam, ado, adolescence, adopt, adore, adorn
سرگردان، حیله گر، هوسبازی، خیانت، زناکار، خیانت
adrift, adroit, adulation, adulterate, adulterous, adumbrate
سرگردان، حیله گر، هوسبازی، خیانت، زناکار، خیانت
adrift, adroit, adulation, adulterate, adulterous, adumbrate
مزیت، ظهور، ماجراجویی، دشمن، نامطلوب، ناملایمات
advantage, advent, adventure, adversary, adverse, adversity
مزیت، ظهور، ماجراجویی، دشمن، نامطلوب، ناملایمات
advantage, advent, adventure, adversary, adverse, adversity
تبلیغ، توصیه، توصیه، آیرودینامیک، فویل هوا، هوانوردی
advertise, advice, advisable, aerodynamic, aero foil, aeronautics
تبلیغ، توصیه، توصیه، آیرودینامیک، فویل هوا، هوانوردی
advertise, advice, advisable, aerodynamic, aero foil, aeronautics
هوافضا، آئروسل، زیبایی شناختی، دور، دوست داشتنی، امری
aerospace,aerosol,aesthetic,afar,affable,affair
هوافضا، آئروسل، زیبایی شناختی، دور، دوست داشتنی، امری
aerospace,aerosol,aesthetic,afar,affable,affair
عاطفه، محبت، سوگندنامه، وابستگی، قرابت، تایید، تایید
affect,affectionate,affidavit,affiliate,affinity,affirm,affirmative
عاطفه، محبت، سوگندنامه، وابستگی، قرابت، تایید، تایید
affect,affectionate,affidavit,affiliate,affinity,affirm,affirmative
الحاق، رنج، مرفه، استطاعت، توهین، علاقه مند
affix, afflict, affluent, afford, affront, aficionado
الحاق، رنج، مرفه، استطاعت، توهین، علاقه مند
affix, afflict, affluent, afford, affront, aficionado
دوردست، شعله ور، شناور، پشت سر، تازه
afield, aflame, afloat, afoot, afresh
دوردست، شعله ور، شناور، پشت سر، تازه
afield, aflame, afloat, afoot, afresh
آفریکانس، زندگی پس از مرگ، عاقبت، فکر بعدی، علیه، آگاپه
Afrikaans, afterlife, aftermath, afterthought, against, agape
آفریکانس، زندگی پس از مرگ، عاقبت، فکر بعدی، علیه، آگاپه
Afrikaans, afterlife, aftermath, afterthought, against, agape
سن، سالمندی، بی پیری، آژانس، دستور کار، عامل تحریک کننده
age,ageism,ageless,agency,agenda,agent provocateur
سن، سالمندی، بی پیری، آژانس، دستور کار، عامل تحریک کننده
age,ageism,ageless,agency,agenda,agent provocateur
بزرگ کردن، تشدید کردن، جمع کردن، پرخاشگری، آزرده خاطر کردن، چابک کردن
aggrandize,aggravate,aggregate,aggression,aggrieved,agile
بزرگ کردن، تشدید کردن، جمع کردن، پرخاشگری، آزرده خاطر کردن، چابک کردن
aggrandize,aggravate,aggregate,aggression,aggrieved,agile
برآشفتن، AGM، آگنوستیک، آزار، عذاب، عذاب
agitate, AGM, agnostic, agog, agonize, agony
برآشفتن، AGM، آگنوستیک، آزار، عذاب، عذاب
agitate, AGM, agnostic, agog, agonize, agony
آگورافوبیا، کشاورزی، آگوه، آهوی، بیماری، هدف، بی هدف، نیست
agoraphobia, agrarian, ague, ahoy, ail, aim, aimless, ain’t
آگورافوبیا، کشاورزی، آگوه، آهوی، بیماری، هدف، بی هدف، نیست
agoraphobia, agrarian, ague, ahoy, ail, aim, aimless, ain’t
هوا، هوانیروز، قفل هوا، فضای هوایی، هوابند، راه هوایی، قابلیت پرواز
air, airlift, airlock, airspace, airtight, airway, airworthy
هوا، هوانیروز، قفل هوا، فضای هوایی، هوابند، راه هوایی، قابلیت پرواز
air, airlift, airlock, airspace, airtight, airway, airworthy
هوادار، پری-پری، هوشیاری، هشداردهنده، البته، اعتیاد به الکل
airy, airy-fairy, alacrity, alarmist, albeit, alcoholism
هوادار، پری-پری، هوشیاری، هشداردهنده، البته، اعتیاد به الکل
airy, airy-fairy, alacrity, alarmist, albeit, alcoholism
alderman, alert, alfresco, algorithm, alias, alibi
alderman, alert, alfresco, algorithm, alias, alibi
alderman, alert, alfresco, algorithm, alias, alibi
alderman, alert, alfresco, algorithm, alias, alibi
بیگانه، بیگانه، روشن، تراز، نفقه، زنده، قلیایی
alien, alienate, alight, align, alimony, alive, alkali
بیگانه، بیگانه، روشن، تراز، نفقه، زنده، قلیایی
alien, alienate, alight, align, alimony, alive, alkali
تسکین، ادعا، بیعت، تمثیل، آلگرو، آللویا، آلرژیک، کاهش، اتحاد
allay,allege,allegiance,allegory,allegro,alleluia,allergic,alleviate,alliance
تسکین، ادعا، بیعت، تمثیل، آلگرو، آللویا، آلرژیک، کاهش، اتحاد
allay,allege,allegiance,allegory,allegro,alleluia,allergic,alleviate,alliance
آلتراسیون، اختصاص دادن، تخصیص دادن، اجازه دادن، کمک هزینه، آلیاژ، کنایه، جذابیت
alliteration, allocate, allot, allow, allowance, alloy, allude, allure
آلتراسیون، اختصاص دادن، تخصیص دادن، اجازه دادن، کمک هزینه، آلیاژ، کنایه، جذابیت
alliteration, allocate, allot, allow, allowance, alloy, allude, allure
آبرفتی، آلماتر، سالنامه، قادر مطلق، صدقه، صدقه خانه، مرتفع، تنها
alluvial, alma mater, almanac, almighty, alms, alms-house, aloft, alone
آبرفتی، آلماتر، سالنامه، قادر مطلق، صدقه، صدقه خانه، مرتفع، تنها
alluvial, alma mater, almanac, almighty, alms, alms-house, aloft, alone
در امتداد، کنار، دور، آلوپسی، آلپ، محراب، آلتر
along, alongside, aloof, alopecia, alp, altar, alter
در امتداد، کنار، دور، آلوپسی، آلپ، محراب، آلتر
along, alongside, aloof, alopecia, alp, altar, alter
دعوا، تغییر نفس، جایگزین، آلترناتور، اگرچه، ارتفاع سنج ارتفاع
altercation, alter ego, alternate, alternator, although, altimeter altitude alto
دعوا، تغییر نفس، جایگزین، آلترناتور، اگرچه، ارتفاع سنج ارتفاع
altercation, alter ego, alternate, alternator, although, altimeter altitude alto
به طور کلی، نوع دوستی، آلومینیوم، دانش آموخته، همیشه، AM، آمالگام، آمالگامات، آمالگام
altogether,altruism,aluminum,alumnus,always,AM,amalgam,amalgamate,amanuensis
به طور کلی، نوع دوستی، آلومینیوم، دانش آموخته، همیشه، AM، آمالگام، آمالگامات، آمالگام
altogether,altruism,aluminum,alumnus,always,AM,amalgam,amalgamate,amanuensis
تجمع، آماتور، آماتور، شگفت زده، آمازون، سفیر، کهربا
amass, amateur, amatory, amaze, Amazon, ambassador, amber
تجمع، آماتور، آماتور، شگفت زده، آمازون، سفیر، کهربا
amass, amateur, amatory, amaze, Amazon, ambassador, amber
عنبر، دوجداره، محیط، محیط، ابهام، جاه طلبی
ambergris, ambidextrous, ambiance, ambient, ambiguity, ambition
عنبر، دوجداره، محیط، محیط، ابهام، جاه طلبی
ambergris, ambidextrous, ambiance, ambient, ambiguity, ambition
دوسوگرا، آمبل، آمبروسیا، سرپایی، کمین، بهبود، آمین، مطیع
ambivalent,amble,ambrosia,ambulatory,ambush,ameliorate,Amen,amenable
دوسوگرا، آمبل، آمبروسیا، سرپایی، کمین، بهبود، آمین، مطیع
ambivalent,amble,ambrosia,ambulatory,ambush,ameliorate,Amen,amenable
اصلاح، آسایش، دوستانه، دوستانه، آمید، امیر امیر، اشتباه
amend, amenity, amiable, amicable, amid, Amir emir, amiss
اصلاح، آسایش، دوستانه، دوستانه، آمید، امیر امیر، اشتباه
amend, amenity, amiable, amicable, amid, Amir emir, amiss
آمیتی، مهمات، فراموشی، عفو، آمنیوسنتز، مایع آمنیوتیک، آموک، از جمله
amity, ammunition, amnesia, amnesty, amniocentesis, amniotic fluid, amok, among
آمیتی، مهمات، فراموشی، عفو، آمنیوسنتز، مایع آمنیوتیک، آموک، از جمله
amity, ammunition, amnesia, amnesty, amniocentesis, amniotic fluid, amok, among
غیر اخلاقی، عاشقانه، بی شکل، مقدار، آمپر، کافی، تقویت کننده
amoral, amorous, amorphous, amount, ampere, ample, amplifier
غیر اخلاقی، عاشقانه، بی شکل، مقدار، آمپر، کافی، تقویت کننده
amoral, amorous, amorphous, amount, ampere, ample, amplifier
تقویت، دامنه، قطع کردن، سرگرم کردن، آنابولیک، استروئید، نابهنگام
amplify, amplitude, amputate, amuse, anabolic, steroid, anachronism
تقویت، دامنه، قطع کردن، سرگرم کردن، آنابولیک، استروئید، نابهنگام
amplify, amplitude, amputate, amuse, anabolic, steroid, anachronism
کم خونی، بیهوشی، ضد درد، آنالوگ، تجزیه و تحلیل، قیاس، آنارشیک، آناتما
anaemia,anaesthetic,analgesic,analogous,analysis,analogy,anarchic,anathema
کم خونی، بیهوشی، ضد درد، آنالوگ، تجزیه و تحلیل، قیاس، آنارشیک، آناتما
anaemia,anaesthetic,analgesic,analogous,analysis,analogy,anarchic,anathema
آناتومی، اجداد، نسب، لنگر، لنگر، لنگر، لنگر، رژیم باستانی
anatomy,ancestor,ancestry,anchor,anchorage,anchorite,anchorman,ancien régime
آناتومی، اجداد، نسب، لنگر، لنگر، لنگر، لنگر، رژیم باستانی
anatomy,ancestor,ancestry,anchor,anchorage,anchorite,anchorman,ancien régime
باستانی، فرعی، آندانتی، آندروژنی، حکایتی، جدید، آنژینی، انگلیسیزه
ancient,ancillary,andante,androgynous,anecdote,anew,angina,Anglicize
باستانی، فرعی، آندانتی، آندروژنی، حکایتی، جدید، آنژینی، انگلیسیزه
ancient,ancillary,andante,androgynous,anecdote,anew,angina,Anglicize
آنگلوفیل، عصبانی، عصبانیت، رنج، زاویه دار، حیوان، جاندار
anglophile, angry, angst, anguish, angular, animal, animate
آنگلوفیل، عصبانی، عصبانیت، رنج، زاویه دار، حیوان، جاندار
anglophile, angry, angst, anguish, angular, animal, animate
آنیمیسم، خصومت، سالگرد، آنیل، الحاق، نابود کردن
animism, animosity, annals, anneal, annex, annihilate
آنیمیسم، خصومت، سالگرد، آنیل، الحاق، نابود کردن
animism, animosity, annals, anneal, annex, annihilate
اعلام، آزار، سالانه، سالیانه، ابطال، اعلام، آند، آنودین، مسح
announce,annoy,annual,annuity,annul,annunciation,anode,anodyne,anoint
اعلام، آزار، سالانه، سالیانه، ابطال، اعلام، آند، آنودین، مسح
announce,annoy,annual,annuity,annul,annunciation,anode,anodyne,anoint
ناهنجار، آنون، ناشناس، انوراک، بی اشتهایی، تضاد، پیش از تاریخ، پیش از غرق شدن
anomalous,anon,anonymous,anorak,anorexia,antagonism,antedate,antediluvian
ناهنجار، آنون، ناشناس، انوراک، بی اشتهایی، تضاد، پیش از تاریخ، پیش از غرق شدن
anomalous,anon,anonymous,anorak,anorexia,antagonism,antedate,antediluvian
قبل از تولد، آنتن، قدامی، سرود، گلچین، آنتراسیت، سیاه زخم
antenatal, antenna, anterior, anthem, anthology, anthracite, anthrax
قبل از تولد، آنتن، قدامی، سرود، گلچین، آنتراسیت، سیاه زخم
antenatal, antenna, anterior, anthem, anthology, anthracite, anthrax
انسان شناسی، انسان شناسی، انسان شناسی، آنتی بیوتیک، آنتی بادی، دجال، ضد مسیح
anthropoid,anthropology,anthropomorphic,antibiotic,antibody,antichrist,anticipat
انسان شناسی، انسان شناسی، انسان شناسی، آنتی بیوتیک، آنتی بادی، دجال، ضد مسیح
anthropoid,anthropology,anthropomorphic,antibiotic,antibody,antichrist,anticipat
ضد یخ، پادزهر، ضد یخ، آنتی ژن، ضد قهرمان، ضد ماده
antics,antidote,antifreeze,antigen,anti-hero,antimatter
ضد یخ، پادزهر، ضد یخ، آنتی ژن، ضد قهرمان، ضد ماده
antics,antidote,antifreeze,antigen,anti-hero,antimatter
ضد عرق،ضد صدا
antipathy,antiperspirant,antiphonal,antipode,antiquarian,antiquated,antique,anti
ضد عرق،ضد صدا
antipathy,antiperspirant,antiphonal,antipode,antiquarian,antiquated,antique,anti
یهودستیزی، ضد عفونی، ضد اجتماعی، ضدیت، اضطراب، هر کسی، هر کس، به هر حال
anti-Semitism,antiseptic,antisocial,antithesis,anxiety,any,anybody,anyhow
یهودستیزی، ضد عفونی، ضد اجتماعی، ضدیت، اضطراب، هر کسی، هر کس، به هر حال
anti-Semitism,antiseptic,antisocial,antithesis,anxiety,any,anybody,anyhow
جداگانه
apart,apartheid,apathetic,ape,aperitif,aperture,aphorism,aphrodisiac
جداگانه
apart,apartheid,apathetic,ape,aperitif,aperture,aphorism,aphrodisiac
فراوانی، افسوس، آخرالزمان، غیرسیاسی، عذرخواهی، آپلوکسی
aplenty, aplomb, apocalypse, apolitical, apology, apoplexy
فراوانی، افسوس، آخرالزمان، غیرسیاسی، عذرخواهی، آپلوکسی
aplenty, aplomb, apocalypse, apolitical, apology, apoplexy
ارتداد، رسول، درمانگر، آپوتئوز، پوشاک، پوشاک، پوشاک، ظاهر
apostasy,apostle,apothecary,apotheosis,appall,apparel,apparel,apparent
ارتداد، رسول، درمانگر، آپوتئوز، پوشاک، پوشاک، پوشاک، ظاهر
apostasy,apostle,apothecary,apotheosis,appall,apparel,apparel,apparent
ظاهر، توسل، دلجویی، تسمیه، الحاق، زائده، آپاندیسیت، مناسب
apparition,appeal,appease,appellation,append,appendage,appendicitis,appertain
ظاهر، توسل، دلجویی، تسمیه، الحاق، زائده، آپاندیسیت، مناسب
apparition,appeal,appease,appellation,append,appendage,appendicitis,appertain
اشتها، پیش غذا، دستگاه، قابل اجرا، اعمال، اپلیکاتور، اپلیکاتور، تعیین
appetite,appetizer,appliance,applicable,apply,applicator,applique,appoint
اشتها، پیش غذا، دستگاه، قابل اجرا، اعمال، اپلیکاتور، اپلیکاتور، تعیین
appetite,appetizer,appliance,applicable,apply,applicator,applique,appoint
تقسیم، مناسب، ارزیابی، قابل درک، قدردانی، درک
apportion,apposite,appraise,appreciable,appreciate,apprehend,apprehension
تقسیم، مناسب، ارزیابی، قابل درک، قدردانی، درک
apportion,apposite,appraise,appreciable,appreciate,apprehend,apprehension
دلهرهآور، شاگرد، آگاهسازی، نزدیک شدن
apprehensive,apprentice,apprise,approach,approachable,approbation,approve,appurt
دلهرهآور، شاگرد، آگاهسازی، نزدیک شدن
apprehensive,apprentice,apprise,approach,approachable,approbation,approve,appurt
پیشینی، پیش بند، مناسب، مستعد، استعداد، آبزی، قنات، آبی
a priori, apron, apropos, apt, aptitude, aquatic, aqueduct, aqueous
پیشینی، پیش بند، مناسب، مستعد، استعداد، آبزی، قنات، آبی
a priori, apron, apropos, apt, aptitude, aquatic, aqueduct, aqueous
عربی، زراعی، عنکبوتیه، عنکبوتیه هراسی، داور، خودسرانه، درختی، درختکاری
arabesque,arable,arachnid,arachnophobia,arbiter,arbitrary,arboreal,arboretum
عربی، زراعی، عنکبوتیه، عنکبوتیه هراسی، داور، خودسرانه، درختی، درختکاری
arabesque,arable,arachnid,arachnophobia,arbiter,arbitrary,arboreal,arboretum
آربور، قوس، طاقدار، محرمانه، طاق، کمانی، باستان شناسی، باستانی
arbor, arc, arcade, arcane, arch, archly, archeology, archaic
آربور، قوس، طاقدار، محرمانه، طاق، کمانی، باستان شناسی، باستانی
arbor, arc, arcade, arcane, arch, archly, archeology, archaic
فرشته بزرگ، اسقف اعظم، شماس بزرگ، دشمن بزرگ، کماندار، کهن الگو، مجمع الجزایر
archangel,archbishop,archdeacon,arch-enemy,archer,archetype,archipelago
فرشته بزرگ، اسقف اعظم، شماس بزرگ، دشمن بزرگ، کماندار، کهن الگو، مجمع الجزایر
archangel,archbishop,archdeacon,arch-enemy,archer,archetype,archipelago
معمار، معماری، آرشیو، بایگانی، پرشور، سخت، منطقه، آرگوت
architect,architecture,archive,archivist,ardent,arduous,area,argot
معمار، معماری، آرشیو، بایگانی، پرشور، سخت، منطقه، آرگوت
architect,architecture,archive,archivist,ardent,arduous,area,argot
استدلال پذیر، استدلال، استدلال، آریا، خشک، برخاسته، حسابی
arguable, argue, argumentative, aria, arid, arise, arithmetic
استدلال پذیر، استدلال، استدلال، آریا، خشک، برخاسته، حسابی
arguable, argue, argumentative, aria, arid, arise, arithmetic
بازو، آرماگدون، اسلحه، آتش بس، زره، زره، اسلحه، اسلحه
arm, Armageddon, armament, armistice, armor, armorer, armory, arms
بازو، آرماگدون، اسلحه، آتش بس، زره، زره، اسلحه، اسلحه
arm, Armageddon, armament, armistice, armor, armorer, armory, arms
عطر، آروماتراپی، اطراف، برانگیختن، آرپژ
aroma, aromatherapy, around, arouse, arpeggio
عطر، آروماتراپی، اطراف، برانگیختن، آرپژ
aroma, aromatherapy, around, arouse, arpeggio
محاکمه کردن
arraign,arrange,arrant,array,arrears,arrest,arrive,arrogant,arrogate
محاکمه کردن
arraign,arrange,arrant,array,arrears,arrest,arrive,arrogant,arrogate
زرادخانه، آتش سوزی، هنر، هنرمندانه، بندپایان، مقاله، بیان، مصنوعی
arsenal, arson, art, artful, arthropod, article, articulate, artifice
زرادخانه، آتش سوزی، هنر، هنرمندانه، بندپایان، مقاله، بیان، مصنوعی
arsenal, arson, art, artful, arthropod, article, articulate, artifice
مصنوعی، صنعتگر، هنرمند، هنری، بی هنر، هنری، asap، ASBO
artificial, artisan, artiste, artistic, artless, arty, as, asap, ASBO
مصنوعی، صنعتگر، هنرمند، هنری، بی هنر، هنری، asap، ASBO
artificial, artisan, artiste, artistic, artless, arty, as, asap, ASBO
صعود کردن
ascend, ascension, ascent, ascertain, ascetic, ascribe, aseptic, asexual
صعود کردن
ascend, ascension, ascent, ascertain, ascetic, ascribe, aseptic, asexual
شرمنده، خاکستر، ساحل، آشرام، کنار
ashamed, ashen, ashore, ashram, aside
شرمنده، خاکستر، ساحل، آشرام، کنار
ashamed, ashen, ashore, ashram, aside
انحراف، کج، جنبه، آسپرشن، آسفالت، خفگی، آسپیر
askew, aslant ,aspect, aspersion, asphalt, asphyxia, aspire
انحراف، کج، جنبه، آسپرشن، آسفالت، خفگی، آسپیر
askew, aslant ,aspect, aspersion, asphalt, asphyxia, aspire
الاغ، حمله، مهاجم، قاتل، حمله، آزمایش، مونتاژ، رضایت، قاطعانه، ارزیابی
ass,assail,assailant,assassin,assault,assay,assembly,assent,assertive,assess
الاغ، حمله، مهاجم، قاتل، حمله، آزمایش، مونتاژ، رضایت، قاطعانه، ارزیابی
ass,assail,assailant,assassin,assault,assay,assembly,assent,assertive,assess
دارایی، همکار، اختصاص دادن، انتساب، جذب کردن، کمک کردن، کمک کردن، همکار کردن
asset,assiduous,assign,assignation,assimilate,assist,assize,associate
دارایی، همکار، اختصاص دادن، انتساب، جذب کردن، کمک کردن، کمک کردن، همکار کردن
asset,assiduous,assign,assignation,assimilate,assist,assize,associate
تداعی، همآهنگی، جورواجور، تسکین، فرض، اطمینان، مبهوت، حیرت انگیز، حیرت انگیز
association,assonance,assorted,assuage,assume,assure,astir,astonish,astound,astr
تداعی، همآهنگی، جورواجور، تسکین، فرض، اطمینان، مبهوت، حیرت انگیز، حیرت انگیز
association,assonance,assorted,assuage,assume,assure,astir,astonish,astound,astr
بیراهه، راهرو، قابض، نجومی، اخترفیزیک، زیرک، دور، آسایشگاه
astray,astride,astringent,astronomical,astrophysics,astute,asunder,asylum
بیراهه، راهرو، قابض، نجومی، اخترفیزیک، زیرک، دور، آسایشگاه
astray,astride,astringent,astronomical,astrophysics,astute,asunder,asylum
در، آتاویست، بی خدا، ورزشکار، ورزشکار، athwart، اطلس، جو، اتل، اتمیزه، a
at,atavistic,atheistic,athlete,athletic,athwart,atlas,atmosphere,atoll,atomize,a
در، اتاویست، بی خدا، ورزشکار، ورزشکار، athwart، اطلس، اتمسفر، آتول، اتمیزه، یک
at,atavistic,atheistic,athlete,athletic,athwart,atlas,atmosphere,atoll,atomize,a
بی رحمانه، وابسته، دلبستگی، حمله، رسیدن، عطار، تلاش، حضور
atrocious, attaché, attachment, attack, attain, attar, attempt, attend
بی رحمانه، وابسته، دلبستگی، حمله، رسیدن، عطار، تلاش، حضور
atrocious, attaché, attachment, attack, attain, attar, attempt, attend
گواهی، اتاق زیر شیروانی، لباس، نگرش، نگرش
attest, attic, attire, attitude, attitudinize
توجه، توجه، گواهی، اتاق زیر شیروانی، لباس، نگرش، نگرش
attention, attentive, attest, attic, attire, attitude, attitudinize
وکیل، جذب، صفت، فرسایش، هماهنگی، غیر معمول، جسور، شنیدنی، مخاطب
attorney,attract,attribute,attrition,attune,atypical,audacious,audible,audience
وکیل، جذب، صفت، فرسایش، هماهنگی، غیر معمول، جسور، شنیدنی، مخاطب
attorney,attract,attribute,attrition,attune,atypical,audacious,audible,audience
ممیزی، چیزی، تقویت، فال، استماع، سالن
audit, aught, augment, augur, audition, auditorium
ممیزی، چیزی، تقویت، فال، استماع، سالن
audit, aught, augment, augur, audition, auditorium
au fait, augury, au pair, aura, au revoir, فرخنده, ریاضت, معتبر
au fait, augury, au pair, aura, au revoir, auspicious, austere, authentic
au fait, augury, au pair, aura, au revoir, فرخنده, ریاضت, معتبر
au fait, augury, au pair, aura, au revoir, auspicious, austere, authentic
معتبر، مجاز، اوتیسم، خودکامگی، خودکار، خودکار، خودرو، خودگردان
authoritative,authorize,autism,autocracy,automate,automatic,automotive,autonomou
معتبر، مجاز، اوتیسم، خودکامگی، خودکار، خودکار، خودرو، خودگردان
authoritative,authorize,autism,autocracy,automate,automatic,automotive,autonomou
کالبد شکافی، کمکی، در دسترس، موجود، آوانگارد، پرخاشگر، انتقام، خیابان
autopsy,auxiliary,avail,available,avant-garde,avaricious,avenge,avenue
کالبد شکافی، کمکی، در دسترس، موجود، آوانگارد، پرخاشگر، انتقام، خیابان
autopsy,auxiliary,avail,available,avant-garde,avaricious,avenge,avenue
aver, متوسط, averse, avert, avian, aviary, aviation, aviator
aver, average, averse, avert, avian, aviary, aviation, aviator
aver, متوسط, averse, avert, avian, aviary, aviation, aviator
aver, average, averse, avert, avian, aviary, aviation, aviator
مشتاق، هوانوردی، اجتناب، اجتناب از
avid, avionics, avoid, avoirdupois, avow, avuncular, await, awake
مشتاق، هوانوردی، اجتناب، اجتناب از
avid, avionics, avoid, avoirdupois, avow, avuncular, await, awake
بیدار، جایزه، آگاه، غرق، دور، هیبت، افتضاح، ناجور
awaken, award, aware, awash, away, awe, awful, awkward
بیدار، جایزه، آگاه، غرق، دور، هیبت، افتضاح، ناجور
awaken, award, aware, awash, away, awe, awful, awkward
AWOL، انحرافی، تبر، اصل موضوع، محور، محور، آیت الله، آیه
AWOL, awry, axe, axiom, axis, axle, Ayatollah, aye
AWOL، انحرافی، تبر، اصل موضوع، محور، محور، آیت الله، آیه
AWOL, awry, axe, axiom, axis, axle, Ayatollah, aye
BA, babble, Babel, babyish, babysit, bacchanalian
BA, babble, Babel, babyish, babysit, bacchanalian
BA, babble, Babel, babyish, babysit, bacchanalian
BA, babble, Babel, babyish, babysit, bacchanalian
کارشناسی، باسیل، پشت، غیبت، ستون فقرات، تاریخ گذشته
bachelor, bacillus, back, backbiting, backbone, backdate
کارشناسی، باسیل، پشت، غیبت، ستون فقرات، تاریخ گذشته
bachelor, bacillus, back, backbiting, backbone, backdate
پسزمینه، بکبنچر، فایر معکوس، بکهند، پشتبان، واکنش معکوس، بکلاگ، پشتبازی
backdrop,backbencher,backfire,backhanded,backing,backlash,backlog,backslapping
پسزمینه، بکبنچر، فایر معکوس، بکهند، پشتبان، واکنش معکوس، بکلاگ، پشتبازی
backdrop,backbencher,backfire,backhanded,backing,backlash,backlog,backslapping
عقبنشینی، پشت صحنه، خیابان پسزمینه، پشتیبان، پشتیبانگیری، عقبنشینی، پسشوی، پسآب
backsliding,backstage,backstreet,backtrack,backup,backward,backwash,backwater
عقبنشینی، پشت صحنه، خیابان پسزمینه، پشتیبان، پشتیبانگیری، عقبنشینی، پسشوی، پسآب
backsliding,backstage,backstreet,backtrack,backup,backward,backwash,backwater
چوب پشتی، بد، بد، گورک، بدیناژ، بد، بافل، کیف
backwoods,bad,bade,badger,badinage,badly,baffle,bag
چوب پشتی، بد، بد، گورک، بدیناژ، بد، بافل، کیف
backwoods,bad,bade,badger,badinage,badly,baffle,bag
کیسه، وثیقه، بیلی، ضابط، بایلی ویک، طعمه، پخت
baggy,bail,bailey,bailiff,bailiwick,bait,bake
کیسه، وثیقه، بیلی، ضابط، بایلی ویک، طعمه، پخت
baggy,bail,bailey,bailiff,bailiwick,bait,bake
تعادل، بالدرداش، بالفول، بالک، توپ، تصنیف، بالاست، بالک
balance,balderdash,baleful,balk,ball,ballad,ballast,ballcock
تعادل، بالدرداش، بالفول، بالک، توپ، تصنیف، بالاست، بالک
balance,balderdash,baleful,balk,ball,ballad,ballast,ballcock
بالستیک، بالون، برگه رای، سالن رقص، بالیهو، مومیایی کردن، مومیایی، بالونی
ballistic, balloon, ballot, ballroom, ballyhoo, balm, balmy, baloney
بالستیک، بالون، برگه رای، سالن رقص، بالیهو، مومیایی کردن، مومیایی، بالونی
ballistic, balloon, ballot, ballroom, ballyhoo, balm, balmy, baloney
بالسا، بلسان، بامبوزل، پیش پا افتاده، باند، باندانا، B و B، راهزن
balsa, balsam, bamboozle, banal, band, bandanna, B and B, bandit
بالسا، بلسان، بامبوزل، پیش پا افتاده، باند، باندانا، B و B، راهزن
balsa, balsam, bamboozle, banal, band, bandanna, B and B, bandit
باند، واگن، پهنای باند، باندی، بن، بنگ، بنگر، تبعید
bandstand, bandwagon, bandwidth, bandy, bane, bang, banger, banish
باند، واگن، پهنای باند، باندی، بن، بنگ، بنگر، تبعید
bandstand, bandwagon, bandwidth, bandy, bane, bang, banger, banish
بانکی، بانکی، بانکی، ورشکسته، بنز، ضیافت، بانشی، شوخی
bank,bankable,bankroll,bankrupt,banns,banquet,banshee,banter
بانکی، بانکی، بانکی، ورشکسته، بنز، ضیافت، بانشی، شوخی
bank,bankable,bankroll,bankrupt,banns,banquet,banshee,banter
غسل تعمید، تعمید، تعمید، بار، بربر، بربر، بربر، بربر
baptism,Baptist,baptize,bar,barb,barbarian,barbaric,barbarous
غسل تعمید، تعمید، تعمید، بار، بربر، بربر، بربر، بربر
baptism,Baptist,baptize,bar,barb,barbarian,barbaric,barbarous
باربیتورات، بارد، برهنه، برهنه، چهره برهنه، چانه زنی، بارج، باریتون
barbiturate,bard,bare,bareback,barefaced,bargain,barge,baritone
باربیتورات، بارد، برهنه، برهنه، چهره برهنه، چانه زنی، بارج، باریتون
barbiturate,bard,bare,bareback,barefaced,bargain,barge,baritone
بارک، بار میتسوا، بارمی، انبار، طوفان انبار، بارنیارد، فشارسنج، بارون
bark,bar mitzvah,barmy,barn,barnstorming,barnyard,barometer,baron
بارک، بار میتسوا، بارمی، انبار، طوفان انبار، بارنیارد، فشارسنج، بارون
bark,bar mitzvah,barmy,barn,barnstorming,barnyard,barometer,baron
باروک، پادگان، پادگان، رگبار، بشکه، بایر، سنگر، مانع، مانع
baroque,barrack,barracks,barrage,barrel,barren,barricade,barrier,barring
باروک، پادگان، پادگان، رگبار، بشکه، بایر، سنگر، مانع، مانع
baroque,barrack,barracks,barrage,barrel,barren,barricade,barrier,barring
وکیل دادگستری، بارو، مبادله ای، پایه، بی اساس، پایه، زیرزمین، شرم آور، اساسی
barrister,barrow,barter,base,baseless,baseline,basement,bashful,basic
وکیل دادگستری، بارو، مبادله ای، پایه، بی اساس، پایه، زیرزمین، شرم آور، اساسی
barrister,barrow,barter,base,baseless,baseline,basement,bashful,basic
بازیلیکا، پایه، باس، باس، حرامزاده، حرامزاده، باست، سنگر، خفاش
basilica,basis,bask,bass,bastard,bastardize,baste,bastion,bat
بازیلیکا، پایه، باس، باس، حرامزاده، حرامزاده، باست، سنگر، خفاش
basilica,basis,bask,bass,bastard,bastardize,baste,bastion,bat
دسته، باتد، باتوس، باتیک، خمیر، باتری، تبر جنگی، نبرد
batch,bated,bathos,batik,batter,battery,battle axe,battlement
دسته، باتد، باتوس، باتیک، خمیر، باتری، تبر جنگی، نبرد
batch,bated,bathos,batik,batter,battery,battle axe,battlement
باتی، بوبل، بولک، بوکسیت، باودی، باول، خلیج، سرنیزه، بازار
batty,bauble,baulk,bauxite,bawdy,bawl,bay,bayonet,bazaar
باتی، بوبل، بولک، بوکسیت، باودی، باول، خلیج، سرنیزه، بازار
batty,bauble,baulk,bauxite,bawdy,bawl,bay,bayonet,bazaar
بازوکا، فانوس دریایی، مهره، مهره، مهره، پرتو، لوبیا
bazooka,beacon,bead,beadle,beady,beam,bean
بازوکا، فانوس دریایی، مهره، مهره، مهره، پرتو، لوبیا
bazooka,beacon,bead,beadle,beady,beam,bean
خرس، تحمل، وحشی، ضرب و شتم، آرایشگر، خوشگل کردن، beatnik، زیبا، زیبا، زیباسازی
bear,bearing,beastly,beat,beautician,beatify,beatnik,beau,beautiful,beautify
خرس، تحمل، وحشی، ضرب و شتم، آرایشگر، خوشگل کردن، beatnik، زیبا، زیبا، زیباسازی
bear,bearing,beastly,beat,beautician,beatify,beatnik,beau,beautiful,beautify
زیبایی، زیبا، آرام، چون، بک، بیکن
beauty,beatific,becalmed,because,beck,beckon,become,Becquerel,bed,bedclothes, be
زیبایی، زیبا، آرام، چون، بک، بیکن
beauty,beatific,becalmed,because,beck,beckon,become,Becquerel,bed,bedclothes, be
رختخواب، تختخواب، تختخواب، تختخواب، تختخواب، تختخواب، تختخواب، پرستار تخت، زخم بستر
bedding,bedevil,bedlam,bedraggled,bedridden,bedrock ,bedsitter,bedsore
رختخواب، تختخواب، تختخواب، تختخواب، تختخواب، تختخواب، تختخواب، پرستار تخت، زخم بستر
bedding,bedevil,bedlam,bedraggled,bedridden,bedrock ,bedsitter,bedsore
تختخواب، گوشت گاو، گوشت گاو، بی لاین، بلزبوب، بیفال، مناسب، دوست
bedstead,beef,beefy,beeline,Beelzebub,befall,befit,befriend
تختخواب، گوشت گاو، گوشت گاو، بی لاین، بلزبوب، بیفال، مناسب، دوست
bedstead,beef,beefy,beeline,Beelzebub,befall,befit,befriend
گیج کردن، التماس کردن، التماس کردن، گدا کردن، شروع کردن، گدایی کردن، فریب دادن
befuddled ,beg ,beget ,beggar, begin,begrudge,beguile
گیج کردن، التماس کردن، التماس کردن، گدا کردن، شروع کردن، گدایی کردن، فریب دادن
befuddled ,beg ,beget ,beggar, begin,begrudge,beguile
از طرف، رفتار، به همت، به فرمان
behalf,behave,behemoth,behest,beholden,behoove
از طرف، رفتار، به همت، به فرمان
behalf,behave,behemoth,behest,beholden,behoove
محصور، باور، باور، باور به
beleaguered,belie,belief,believe in ,belittle,belle,bellicose,bellow,beloved
محصور، باور، باور، باور به
beleaguered,belie,belief,believe in ,belittle,belle,bellicose,bellow,beloved
کمربند، ناله، حیران، نیمکت، معیار، خم، زیر
belt,bemoan,bemused,bench,benchmark,bend,beneath
کمربند، ناله، حیران، نیمکت، معیار، خم، زیر
belt,bemoan,bemused,bench,benchmark,bend,beneath
نیکوکاری، نیکوکار، منفعت بخش، سودمند، سودمند، منفعت، منفعت، باشد
benediction,benefactor, beneficent ,benefice,beneficial, beneficiary, benefit,be
نیکوکاری، نیکوکار، منفعت بخش، سودمند، سودمند، منفعت، منفعت، باشد
benediction,benefactor, beneficent ,benefice,beneficial, beneficiary, benefit,be
برات، عزادار، بریفت، بری بری، برک، برسرک، برت، بیچاره، بیست
berate,bereave,bereft,beriberi,berk,berserk,berth,beseech,beset
برات، عزادار، بریفت، بری بری، برک، برسرک، برت، بیچاره، بیست
berate,bereave,bereft,beriberi,berk,berserk,berth,beseech,beset
در کنار، محاصره، بسمیرچ، محاصره شده، سفارشی، بهترین، بهترین مرد، بهترین فروشنده، ساختن
beside ,besiege,besmirch,besotted,bespoke,best, best man, best seller, make the
در کنار، محاصره، بسمیرچ، محاصره شده، سفارشی، بهترین، بهترین مرد، بهترین فروشنده، ساختن
beside ,besiege,besmirch,besotted,bespoke,best, best man, best seller, make the
اعطا، بهترین، شرط، بتا، بیته نوآر، بتاید، بتایمز، بتوکن، خیانت
bestow,bestride,bet,beta,bête noire ,betide,betimes,betoken,betray
اعطا، بهترین، شرط، بتا، بیته نوآر، بتاید، بتایمز، بتوکن، خیانت
bestow,bestride,bet,beta,bête noire ,betide,betimes,betoken,betray
نامزد، بهتر، بین، بین، اریب
betrothed,better,betwixt,between,bevel,bevy,bewail,beware,bewilder
نامزد، بهتر، بین، بین، اریب
betrothed,better,betwixt,between,bevel,bevy,bewail,beware,bewilder
جادوگر، فراتر از دو سالانه، سوگیری، کتابشناسی، کتاب شناس
bewitch,beyond ,biannual,bias ,bibliography, bibliographer
جادوگر، فراتر از دو سالانه، سوگیری، کتابشناسی، کتاب شناس
bewitch,beyond ,biannual,bias ,bibliography, bibliographer
دعوا، مناقصه، قابل مناقصه، پیشنهاد، پیشنهاد، دوسالانه، دوسالانه، دو کانونی، بزرگ، بیگ بنگ، سر بزرگ، ب
bicker,bid,biddable,bid,bide,biennial,bier,bifocal ,big, big bang, big-headed, b
دعوا، مناقصه، قابل مناقصه، پیشنهاد، پیشنهاد، دوسالانه، دوسالانه، دو کانونی، بزرگ، بیگ بنگ، سر بزرگ، ب
bicker,bid,biddable,bid,bide,biennial,bier,bifocal ,big, big bang, big-headed, b
گنده، بیژو، صفرا، بیژو، صفراوی، بیلک، بیل، بیلت، بیلت دوکس
bigwig,bijou,bile,bilge,bilious,bilk,bill,billet,billet-doux
گنده، بیژو، صفرا، بیژو، صفراوی، بیلک، بیل، بیلت، بیلت دوکس
bigwig,bijou,bile,bilge,bilious,bilk,bill,billet,billet-doux
بالو، بز بیلی، دوتایی، دوتایی، ببند، کسی را ببند، لبه را ببند، در بند، ب
billow,Billy goat,bimbo,binary,bind, bind somebody over, bind edge, in a bind, b
بالو، بز بیلی، دوتایی، دوتایی، ببند، کسی را ببند، لبه را ببند، در بند، ب
billow,Billy goat,bimbo,binary,bind, bind somebody over, bind edge, in a bind, b
بیوپسی، بیوریتم، بیوتروریسم، دو قسمتی، دوقطبی، پرنده، پرنده، تولد، خال تولد
biopsy,biorhythm,bioterrorism,bipartite ,bipolar,bird,birdie,birth,birthmark
بیوپسی، بیوریتم، بیوتروریسم، دو قسمتی، دوقطبی، پرنده، پرنده، تولد، خال تولد
biopsy,biorhythm,bioterrorism,bipartite ,bipolar,bird,birdie,birth,birthmark
حق تولد، دو جنسه، دوجنسه، بیستر، بیت، عوضی، تلخ شیرین، نیش
birthright ,bisect,bisexual,bistro,bit,bitch,bittersweet,bite
حق تولد، دو جنسه، دوجنسه، بیستر، بیت، عوضی، تلخ شیرین، نیش
birthright ,bisect,bisexual,bistro,bit,bitch,bittersweet,bite
بیتتی، قیر، دوکفه ای، دوکفه ای، عجیب و غریب، بلاب، نقطه سیاه، بیوه سیاه، در سیاه
bitty,bitumen,bivalve,bivouac,bizarre ,blab,black spot, black widow, in the blac
بیتتی، قیر، دوکفه ای، دوکفه ای، عجیب و غریب، بلاب، نقطه سیاه، بیوه سیاه، در سیاه
bitty,bitumen,bivalve,bivouac,bizarre ,blab,black spot, black widow, in the blac
بلکبال، سیاهپوست، گارد سیاه، گستاخ، سیاهپا، لیست سیاه، باجگیری، سیاهپوست، بلا
blackball,blacken,blackguard, brazen ,blackleg,blacklist,blackmail,blackout,bla
بلکبال، سیاهپوست، گارد سیاه، گستاخ، سیاهپا، لیست سیاه، باجگیری، سیاهپوست، بلا
blackball,blacken,blackguard, brazen ,blackleg,blacklist,blackmail,blackout,bla
بی تقصیر، سفید، بی مزه، بی عیب، بی عیب، بی تقصیر، خالی، خالی، ب
blameless,blanch,bland,blandishments, blarney ,blank, blankness, blank out ,b
بی تقصیر، سفید، بی مزه، بی عیب، بی عیب، بی تقصیر، خالی، خالی، ب
blameless,blanch,bland,blandishments, blarney ,blank, blankness, blank out ,b
blather، شعله، blazon، تیره و تار، تاریک، نفخ، خونریزی، مخلوط کردن، مخلوط کردن
blather, blaze, blazon, bleak, bleary, bleat, bleed, blench, blend
blather، شعله، blazon، تیره و تار، تاریک، نفخ، خونریزی، مخلوط کردن، مخلوط کردن
blather, blaze, blazon, bleak, bleary, bleat, bleed, blench, blend
برکت، مبارک، برکت، دمیدن، سوختگی، سوختگی، کور، چشم بند، کور، بلینگ
bless,blessed,blessing,blow,blight,blighter,blind,blindfold,blinding,bling-bling
برکت، مبارک، برکت، دمیدن، سوختگی، سوختگی، کور، چشم بند، کور، بلینگ
bless,blessed,blessing,blow,blight,blighter,blind,blindfold,blinding,bling-bling
تاول، تاول، سوزش، نفخ، تاول، رعد و برق
blister,blistering,blithe,bloater,blithering,blitz
تاول، تاول، سوزش، نفخ، تاول، رعد و برق
blister,blistering,blithe,bloater,blithering,blitz
کولاک، نفخ، لکه، بلوک، محاصره، انسداد، بلاک باستر، وبلاگ، وبلاگ نویس، بلوک
blizzard,bloat,blob,bloc,blockade,blockage,blockbuster,blog, blogger,bloke
کولاک، نفخ، لکه، بلوک، محاصره، انسداد، بلاک باستر، وبلاگ، وبلاگ نویس، بلوک
blizzard,bloat,blob,bloc,blockade,blockage,blockbuster,blog, blogger,bloke
لخته شدن خون، خون جدید، حمام خون، سگ شکاری، بی خون، خونریزی، خونریزی
blood curdling, new blood,bloodbath,bloodhound,bloodless,bloodletting,bloodshed
لخته شدن خون، خون جدید، حمام خون، سگ شکاری، بی خون، خونریزی، خونریزی
blood curdling, new blood,bloodbath,bloodhound,bloodless,bloodletting,bloodshed
لکه، لکه، لکه، لکه، بلوز، دمنده، دمنده، دمنده
blot, blot out ,blotch,blotter,blouson,blowout,blowsy, blowzy ,blowtorch, blow
لکه، لکه، لکه، لکه، بلوز، دمنده، دمنده، دمنده
blot, blot out ,blotch,blotter,blouson,blowout,blowsy, blowzy ,blowtorch, blow
آبی، خون آبی، پنیر آبی، یقه آبی، خارج از آب، بلوچی، بلوپری
blue, blue blooded ,blue cheese, blue collar, out of the blue, blue chip,bluepri
آبی، خون آبی، پنیر آبی، یقه آبی، خارج از آب، بلوچی، بلوپری
blue, blue blooded ,blue cheese, blue collar, out of the blue, blue chip,bluepri
تاری، تاری، رژگونه، بلوستر، بوآ، گراز، تخته، اتاق هیئت، شبانه روزی، شبانه روزی
blurb,blurt,blush ,bluster,boa,boar,board, boardroom ,boarder,boarder
تاری، تاری، رژگونه، بلوستر، بوآ، گراز، تخته، اتاق هیئت، شبانه روزی، شبانه روزی
blurb,blurt,blush ,bluster,boa,boar,board, boardroom ,boarder,boarder
قایق سوار، بوسون، باب، بود، بوج، بدنی، بدن، بادیگارد، بوئر، بوفین، باتلاق، باتلاق
boatswain, bosun ,bob,bode,bodge,bodily,body,bodyguard ,Boer,boffin,bog, bogged
قایق سوار، بوسون، باب، بود، بوج، بدنی، بدن، بادیگارد، بوئر، بوفین، باتلاق، باتلاق
boatswain, bosun ,bob,bode,bodge,bodily,body,bodyguard ,Boer,boffin,bog, bogged
باتلاق، باتلاق، باتلاق، باتلاق، بوژی، جعلی، بوهمی، جوش، جوش، دیگ بخار، بویلر
boggy,bogey, bogy,boggle,bogie,bogus,Bohemian,boil, boil down to,boiler,bois
باتلاق، باتلاق، باتلاق، باتلاق، بوژی، جعلی، بوهمی، جوش، جوش، دیگ بخار، بویلر
boggy,bogey, bogy,boggle,bogie,bogus,Bohemian,boil, boil down to,boiler,bois
bollard,bolshie,bolster,bolt, bomb, bomb, bomb, bombard, bombardier,b
bollard,bolshie,bolster,bolt,make a bolt for,bomb, the bomb,bombard,bombardier,b
bollard,bolshie,bolster,bolt, bomb, bomb, bomb, bombard, bombardier,b
bollard,bolshie,bolster,bolt,make a bolt for,bomb, the bomb,bombard,bombardier,b
بمب، بابا، بنانزا، باند، اسارت، استخوان، استخوان خشک، استخوان نزاع
bombshell,bona fide ,bonanza,bond,bondage ,bone, bone dry, bone of contention
بمب، بابا، بنانزا، باند، اسارت، استخوان، استخوان خشک، استخوان نزاع
bombshell,bona fide ,bonanza,bond,bondage ,bone, bone dry, bone of contention
بونکرز، کلاه، بانی، پاداش، انفجار، تله انفجاری، جایزه انفجاری، کتاب، جعبه کتاب
bonkers ,bonnet,bonny,bonus,booby, booby trap ,booby prize,book,book case
بونکرز، کلاه، بانی، پاداش، انفجار، تله انفجاری، جایزه انفجاری، کتاب، جعبه کتاب
bonkers ,bonnet,bonny,bonus,booby, booby trap ,booby prize,book,book case
کتابدار، کتابدار، کتابفروش، دفترداری، کتابچه، کتابخوان، بوم، بوون، بو، تقویت، بو
bookie, bookmaker ,bookish,bookkeeping,booklet,bookworm,boom,boon,boor,boost,boo
کتابدار، کتابدار، کتابفروش، دفترداری، کتابچه، کتابخوان، بوم، بوون، بو، تقویت، بو
bookie, bookmaker ,bookish,bookkeeping,booklet,bookworm,boom,boon,boor,boost,boo
چکمه، غرفه، بوتلگ، غنیمت، باپ، بوراکس، مرز در، گمانه، محله
boot,booth,bootleg,booty,bop,borax,border on ,borehole,borough
چکمه، غرفه، بوتلگ، غنیمت، باپ، بوراکس، مرز در، گمانه، محله
boot,booth,bootleg,booty,bop,borax,border on ,borehole,borough
بورستال، سینه، رئیس، بوسا نوا، رئیس، گیاه شناسی، گیاه شناس، بوچ، هر دو، آزار، یک ب
borstal,bosom,boss,Bossa nova ,bossy,botany, botanist ,botch ,both,bother, a b
بورستال، سینه، رئیس، بوسا نوا، رئیس، گیاه شناسی، گیاه شناس، بوچ، هر دو، آزار، یک ب
borstal,bosom,boss,Bossa nova ,bossy,botany, botanist ,botch ,both,bother, a b
دریافت ته، خط پایین، بی انتها، بوتولیسم، بودوار، بوته، خرید، ب
get the bottom of, the bottom line of, bottomless ,botulism,boudoir,bough,buy, b
دریافت ته، خط پایین، بی انتها، بوتولیسم، بودوار، بوته، خرید، ب
get the bottom of, the bottom line of, bottomless ,botulism,boudoir,bough,buy, b
فضل، فضل، فضل، دسته گل، بورژوا، بورژوازی، بوتیک، بوتیک، بووی
bounteous ,bountiful, bounty,bouquet, bourgeois, bourgeoisie ,bout,boutique,bovi
فضل، فضل، فضل، دسته گل، بورژوا، بورژوازی، بوتیک، بوتیک، بووی
bounteous ,bountiful, bounty,bouquet, bourgeois, bourgeoisie ,bout,boutique,bovi
جعبه، جعبه، شماره جعبه، گیشه، اتاق جعبه، بوکس، بوکس، شورت باکس، جعبه
box, the box, box number, box office, box room, boxing ,boxer, boxer shorts,boxy
جعبه، جعبه، شماره جعبه، گیشه، اتاق جعبه، بوکس، بوکس، شورت باکس، جعبه
box, the box, box number, box office, box room, boxing ,boxer, boxer shorts,boxy
نام تجاری، نام تجاری، برند گاو، برندیش، براش، برنج، بشقاب برنجی، براسری
brand, brand name, brand the cattle,brandish,brash,brass, brass plate, brasseri
نام تجاری، نام تجاری، برند گاو، برندیش، براش، برنج، بشقاب برنجی، براسری
brand, brand name, brand the cattle,brandish,brash,brass, brass plate, brasseri
براوورا، دعوا کردن، براون، منقل، شکستن، قدم به رخنه، نان، نان و اما
bravura ,brawl,brawn,brazier,breach, step into the breach ,bread, bread and but
براوورا، دعوا کردن، براون، منقل، شکستن، قدم به رخنه، نان، نان و اما
bravura ,brawl,brawn,brazier,breach, step into the breach ,bread, bread and but
شکستن کد، شکستن، شکستن، شکستن، شکستن چیزی در، شکستن، br
break the code, break out, break in,break away, break something in,break up, br
شکستن کد، شکستن، شکستن، شکستن، شکستن چیزی در، شکستن، br
break the code, break out, break in,break away, break something in,break up, br
سینه، نفس، نفس، نفس، بی نفس، نفس گیر، نفس گیر، بریچ، نژاد، br
breast,breath,breathe,breather,breathless,breathtaking,breathy,breeches,breed,br
سینه، نفس، نفس، نفس، بی نفس، نفس گیر، نفس گیر، بریچ، نژاد، br
breast,breath,breathe,breather,breathless,breathtaking,breathy,breeches,breed,br
بلوک نسیم، برادران، مختصر، دم، آبجو، آبجوسازی، رشوه، رشوه، بریک-آ-برک
breeze block,brethren ,brevity,brew, brewer, brewery,bribe, bribery ,bric-a-brac
بلوک نسیم، برادران، مختصر، دم، آبجو، آبجوسازی، رشوه، رشوه، بریک-آ-برک
breeze block,brethren ,brevity,brew, brewer, brewery,bribe, bribery ,bric-a-brac
بریگ، تیپ، روشن، درخشان، درخشان، بریدل، آب نمک، آوردن، بیاوردن
brig, brigade, bright, brighten, brilliant, brindle, brine, bring, bring sth off
بریگ، تیپ، روشن، درخشان، درخشان، بریدل، آب نمک، آوردن، بیاوردن
brig, brigade, bright, brighten, brilliant, brindle, brine, bring, bring sth off
بریو، تند، مویی، شکننده، کابال، کابین، کابینت، کابل، کش، کاکوفون
brio,brisk,bristle,brittle,cabal,cabin,cabinet,cable,cache,cacophonous
بریو، تند، مویی، شکننده، کابال، کابین، کابینت، کابل، کش، کاکوفون
brio,brisk,bristle,brittle,cabal,cabin,cabinet,cable,cache,cacophonous
cachet,cacophony,cad,caddish,cadaver,caddie,cadence,cadenza,cadet,cadge,cadre
cachet,cacophony,cad, caddish,cadaver,caddie,cadence,cadenza,cadet,cadge,cadre
cachet,cacophony,cad,caddish,cadaver,caddie,cadence,cadenza,cadet,cadge,cadre
cachet,cacophony,cad, caddish,cadaver,caddie,cadence,cadenza,cadet,cadge,cadre
کافئین، قفس، کاهوت، کایرن، کاجول، مصیبتبار، فاجعه، قابل محاسبه، محاسبه،
caffeine,cagey,cahoots,cairn,cajole,calamitous, calamity ,calculable, calculate,
کافئین، قفس، کاهوت، کایرن، کاجول، مصیبتبار، فاجعه، قابل محاسبه، محاسبه،
caffeine,cagey,cahoots,cairn,cajole,calamitous, calamity ,calculable, calculate,
خلیفه، ندا، کالسکه، بی عاطفه، آهو، تهمت، تهمت، تهمت، گوساله، کاسه
caliph,call,calliper,callous,callow,calumniate, calumny, calumnious ,calve,caly
خلیفه، ندا، کالسکه، بی عاطفه، آهو، تهمت، تهمت، تهمت، گوساله، کاسه
caliph,call,calliper,callous,callow,calumniate, calumny, calumnious ,calve,caly
دوربین، دوربین، دوربین، در دوربین، کمپ، کمپین، میل بادامک، میل بادامک، کانال، کانارد، کنسل c
camber,cameo,camera, in camera ,camp,campaign,camshaft,can,canal,canard,cancel c
دوربین، دوربین، دوربین، در دوربین، کمپ، کمپین، میل بادامک، میل بادامک، کانال، کانارد، کنسل c
camber,cameo,camera, in camera ,camp,campaign,camshaft,can,canal,canard,cancel c
سرطان، سرطان زا، سرطان زا، شمعدان، شمعدان، صمیمانه، کاندید، نیشکر، می تواند
cancer, cancerous, carcinogen,candelabrum, candelabra,candid,candidate,cane, can
سرطان، سرطان زا، سرطان زا، شمعدان، شمعدان، صمیمانه، کاندید، نیشکر، می تواند
cancer, cancerous, carcinogen,candelabrum, candelabra,candid,candidate,cane, can
canon, cant, cantankerous, cantata, canteen, canter, canticle, cantilever, cantonment
canon,cant,cantankerous,cantata,canteen,canter,canticle,cantilever,cantonment
canon, cant, cantankerous, cantata, canteen, canter, canticle, cantilever, cantonment
canon,cant,cantankerous,cantata,canteen,canter,canticle,cantilever,cantonment
کانتور، بوم، کلاه، قابلیت، توانا، کاپریسون، شنل، کاپیتول، تسلیم، کاپریک
cantor,canvass,cap,capability, capable ,caparison,cape,capitol,capitulate,capric
کانتور، بوم، کلاه، قابلیت، توانا، کاپریسون، شنل، کاپیتول، تسلیم، کاپریک
cantor,canvass,cap,capability, capable ,caparison,cape,capitol,capitulate,capric
کاپستان، کپشن، اسیر، اسیر، اسیر، کاردینال، کاردیولوژی قلب
capstan,caption,captious,captivate,captive,carapace,cardinal,cardiology cardiolo
کاپستان، کپشن، اسیر، اسیر، اسیر، کاردینال، کاردیولوژی قلب
capstan,caption,captious,captivate,captive,carapace,cardinal,cardiology cardiolo
کاریکاتور، کاریلون، گوشتخوار، چرخ و فلک، کپور، گاری، غضروف، نقشه کش، حکاکی،
caricature,carillon,carnivorous,carouse,carp,cart,cartilage,cartographer,carve,
کاریکاتور، کاریلون، گوشتخوار، چرخ و فلک، کپور، گاری، غضروف، نقشه کش، حکاکی،
caricature,carillon,carnivorous,carouse,carp,cart,cartilage,cartographer,carve,
بازیگران، کاست، انتقام گیری، سرزنش کردن، گاه به گاه، قربانی، فاجعه، کاتالوگ، کاتالیزور،
cast,caste,castigate, castigation,casual, casualty,cataclysm,catalogue,catalyst,
بازیگران، کاست، انتقام گیری، سرزنش کردن، گاه به گاه، قربانی، فاجعه، کاتالوگ، کاتالیزور،
cast,caste,castigate, castigation,casual, casualty,cataclysm,catalogue,catalyst,
دسته بندی، کاتارسیس، کاتد، کاتولیک، گربه، کاکوس، درز، علّی، سوزاننده
category,cater,catharsis,cathode,catholic,catty,caucus,caulk,causal,caustic
دسته بندی، کاتارسیس، کاتد، کاتولیک، گربه، کاکوس، درز، علّی، سوزاننده
category,cater,catharsis,cathode,catholic,catty,caucus,caulk,causal,caustic
سوزاندن، سوزاندن، احتیاط، احتیاط، سواره نظام، سواره نظام، سواره نظام، احتیاط، احتیاط
cauterize, cauterization ,caution, cautious,cavalcade,cavalier,cavalry,caveat,ca
سوزاندن، سوزاندن، احتیاط، احتیاط، سواره نظام، سواره نظام، سواره نظام، احتیاط، احتیاط
cauterize, cauterization ,caution, cautious,cavalcade,cavalier,cavalry,caveat,ca
آسمانی، سیمانی، سانسور، سانسور، سرشماری، صدسالگی، تمرکز، سانسور
celestial,cement,censor, censorship ,census,centenarian,centralization,centrifu
آسمانی، سیمانی، سانسور، سانسور، سرشماری، صدسالگی، تمرکز، سانسور
celestial,cement,censor, censorship ,census,centenarian,centralization,centrifu
گواهينامه، گواهينامه، تصديق، اطمينان، توقف، چافه، زنجير، جام، ج
certification, certificate, certify,certitude,cessation,chafe , chain ,chalice,c
گواهينامه، گواهينامه، تصديق، اطمينان، توقف، چافه، زنجير، جام، ج
certification, certificate, certify,certitude,cessation,chafe , chain ,chalice,c
کاراکتر، مشخصه، مشخصه، شخصیت پردازی، کاراکتر، شارژ، شارژر، شخصیت
char,characteristic, characterize, characterization ,charade,charge,charger,char
کاراکتر، مشخصه، مشخصه، شخصیت پردازی، کاراکتر، شارژ، شارژر، شخصیت
char,characteristic, characterize, characterization ,charade,charge,charger,char
تعقیب، شکاف، عفت، عفت، پچ پچ، شوونیست، چک کردن، شیمی درمانی، کروبی، کر
chase,chasm,chaste,chastise,chatter,chauvinistic,check,chemotherapy,cherub, cher
تعقیب، شکاف، عفت، عفت، پچ پچ، شوونیست، چک کردن، شیمی درمانی، کروبی، کر
chase,chasm,chaste,chastise,chatter,chauvinistic,check,chemotherapy,cherub, cher
جویدن، چیزی بجوید، چید، رئیس، شینیون، کودکانه، کودکانه، چیل
chew, chew something over ,chide,chief,chignon,childish,childlike,chill, chillin
جویدن، چیزی بجوید، چید، رئیس، شینیون، کودکانه، کودکانه، چیل
chew, chew something over ,chide,chief,chignon,childish,childlike,chill, chillin
انتخاب، خفه کردن، خفه کردن، وبا، کرتن، کر، کروماتیک، مزمن، قهقهه، چمپ
choice,choke, choke off ,choleric,chorten,chorus,chromatic,chronic,chuckle,chump
انتخاب، خفه کردن، خفه کردن، وبا، کرتن، کر، کروماتیک، مزمن، قهقهه، چمپ
choice,choke, choke off ,choleric,chorten,chorus,chromatic,chronic,chuckle,chump
مدار، مدار، دایره، گردش، گردش، محیط، محیط،
circuit,circuitous,circular ,circulate, circulation ,circumference,circumscribe,
مدار، مدار، دایره، گردش، گردش، محیط، محیط،
circuit,circuitous,circular ,circulate, circulation ,circumference,circumscribe,
مدنی، غیرنظامی، مدنیت، ادعا، روشن بینی، صدف، غوغا، مخفیانه، طایفه ای
civil, civilian, civility ,claim,clairvoyance,clam,clamour,clandestine,clannish
مدنی، غیرنظامی، مدنیت، ادعا، روشن بینی، صدف، غوغا، مخفیانه، طایفه ای
civil, civilian, civility ,claim,clairvoyance,clam,clamour,clandestine,clannish
شکاف، شکافتن از طریق چیزی، چسبیدن به، شکاف، بخشندگی، مهربانی، چنگ زدن، cli
cleave, cleave through something, cleave to, cleft,clemency, clement ,clinch,cli
شکاف، شکافتن از طریق چیزی، چسبیدن به، شکاف، بخشندگی، مهربانی، چنگ زدن، cli
cleave, cleave through something, cleave to, cleft,clemency, clement ,clinch,cli
گیج کننده، دست و پا چلفتی، کلاچ، ائتلاف، درشت، درشت، کواکس، بلال، پینه دوز، کودل، کد، کدی
cloying,clumsy,clutch,coalition,coarse,coarsen,coax,cob,cobbler,coddle,code,codi
گیج کننده، دست و پا چلفتی، کلاچ، ائتلاف، درشت، درشت، کواکس، بلال، پینه دوز، کودل، کد، کدی
cloying,clumsy,clutch,coalition,coarse,coarsen,coax,cob,cobbler,coddle,code,codi
اجبار، همسنگی، متقاعد، شناخت، منسجم، انسجام، همزمان، خونسرد، کلاژ
coerce,coeval,cogent,cognizance,coherent,cohesion,coincide,cold-blooded,collage
اجبار، همسنگی، متقاعد، شناخت، منسجم، انسجام، همزمان، خونسرد، کلاژ
coerce,coeval,cogent,cognizance,coherent,cohesion,coincide,cold-blooded,collage
یقه وثیقه وثیقه جمع آوری شده،مجموعه محاوره ای تبانی استعمار،دقطه
collar collate collateral collected,collection colloquial collude colonize,colon
یقه وثیقه وثیقه جمع آوری شده،مجموعه محاوره ای تبانی استعمار،دقطه
collar collate collateral collected,collection colloquial collude colonize,colon
کمدین، کمدین، کمدی کمدی کمدی بزرگداشت شروع متناسب
comedienne, comedian, comedy comic comity commemorate commencement commensurate
کمدین، کمدین، کمدی کمدی کمدی بزرگداشت شروع متناسب
comedienne, comedian, comedy comic comity commemorate commencement commensurate
متعهد کالای معمولی - عقل سلیم آشوب جمعی کمون جمع و جور
committed commonplace commodity common-sense commotion communal commune compact
متعهد کالای معمولی - عقل سلیم آشوب جمعی کمون جمع و جور
committed commonplace commodity common-sense commotion communal commune compact
compelling compendium compensate, compensatory competence compile compile, c
compelling compendium compensate, compensatory competence compile complacency, c
compelling compendium compensate, compensatory competence compile compile, c
compelling compendium compensate, compensatory competence compile complacency, c
compost comprohend, compression compromise compromise concatenate جامع
compost comprehend, comprehensible comprehensive compress compromise concatenate
compost comprohend, compression compromise compromise concatenate جامع
compost comprehend, comprehensible comprehensive compress compromise concatenate
آشتی دادن، آشتی جویانه خلاصه
conciliate, conciliatory concise conclave conclusive concomitant concord concret
آشتی دادن، آشتی جویانه خلاصه
conciliate, conciliatory concise conclave conclusive concomitant concord concret
محکوم کردن condone conducive conduct conduit condescend، condescending confederacy
condemn condone conducive conduct conduit condescend, condescending confederacy
محکوم کردن condone conducive conduct conduit condescend، condescending confederacy
condemn condone conducive conduct conduit condescend, condescending confederacy
confidential configuration مصادره conflate conform، conformist، conformity ج
confidential configuration confiscate conflate conform, conformist, conformity c
confidential configuration مصادره conflate conform، conformist، conformity ج
confidential configuration confiscate conflate conform, conformist, conformity c
حدس متجانس، ربط متجانس connive connoisseur connotation conq
conjecture congruent, congruous conjunction connive connoisseur connotation conq
حدس متجانس، ربط متجانس connive connoisseur connotation conq
conjecture congruent, congruous conjunction connive connoisseur connotation conq
نتیجه، محافظه کار محافظه کار با وجدان محافظه کار conserve معایب
consequence, consequential conservative conscientious conservatory conserve cons
نتیجه، محافظه کار محافظه کار با وجدان محافظه کار conserve معایب
consequence, consequential conservative conscientious conservatory conserve cons
constitute constitute constitution, constitutional constrain, constrained, contrain
constituent constitute constitution, constitutional constrain, constrained, cons
constitute constitute constitution, constitutional constrain, constrained, contrain
constituent constitute constitution, constitutional constrain, constrained, cons
مشاجره تحقیرآمیز، رقابت مشاجرهآمیز، محتوا، زمینه رضایتبخش
contemptible contention, contentious contest contend content, contented context
مشاجره تحقیرآمیز، رقابت مشاجرهآمیز، محتوا، زمینه رضایتبخش
contemptible contention, contentious contest contend content, contented context
قرارداد تناقض، کنتراست متناقض پشیمان، پشیمانی contrive contri
contractcontradict, contradictory contrast contrite, contrition contrive contri
قرارداد تناقض، کنتراست متناقض پشیمان، پشیمانی contrive contri
contractcontradict, contradictory contrast contrite, contrition contrive contri
مکالمه مکالمه، تبدیل مکالمه، تبدیل پذیر convey convict، convictio
conversant converse, conversation convert, convertible convey convict, convictio
مکالمه مکالمه، تبدیل مکالمه، تبدیل پذیر convey convict، convictio
conversant converse, conversation convert, convertible convey convict, convictio
core coronation corporeal corpuscle corroborate corrode corrosive
core coronation corporeal corpuscle correspondent corroborate corrode corrosive
core coronation corporeal corpuscle corroborate corrode corrosive
core coronation corporeal corpuscle correspondent corroborate corrode corrosive
coterie coterminous countenance counterbalance countermand counterpar
coterie coterminous countenance counteract counterbalance countermand counterpar
coterie coterminous countenance counterbalance countermand counterpar
coterie coterminous countenance counteract counterbalance countermand counterpar
covet cow ترسو cozen cozen crab crabed crack cram cram cranky
covet cow coward coy cozen crab crabbed crack cram cramp cranky
covet cow ترسو cozen cozen crab crabed crack cram cram cranky
covet cow coward coy cozen crab crabbed crack cram cramp cranky
crass craven craving crayon credence, اعتباری معتبر, credulous creep cringe, cr
crass craven craving crayon credence, credible credit credulous creep cringe, cr
crass craven craving crayon credence, اعتباری معتبر, credulous creep cringe, cr
crass craven craving crayon credence, credible credit credulous creep cringe, cr
نقد کروک کرونییسم کلاهبردار متقاطع قلاده تاج قاطع خام، خامی مچاله
critique croak cronyism crook cross crouch crown crucial crude, crudity crumple
نقد کروک کرونییسم کلاهبردار متقاطع قلاده تاج قاطع خام، خامی مچاله
critique croak cronyism crook cross crouch crown crucial crude, crudity crumple
جنگ صلیبی cruxcryogenic نشانه رمزی اوج فرقه کشت، خیارهای کشت شده
crusade cruxcryogenic cryptic cue culmination cult cultivate, cultivated cumbers
جنگ صلیبی cruxcryogenic نشانه رمزی اوج فرقه کشت، خیارهای کشت شده
crusade cruxcryogenic cryptic cue culmination cult cultivate, cultivated cumbers
گذرا کوتاه کوتاه نگهبان، حضانت مرسوم ادواری بدبین دابل دابل دالی دا
cursory curt curtail custodian, custody customary cyclical cynic dabble dally da
گذرا کوتاه کوتاه نگهبان، حضانت مرسوم ادواری بدبین دابل دابل دالی دا
cursory curt curtail custodian, custody customary cyclical cynic dabble dally da
جسور دلهره داودل مرده بن بست
daredevil daunt dawdle deaden deadlock dearth debacle debark debase debilitate
جسور دلهره داودل مرده بن بست
daredevil daunt dawdle deaden deadlock dearth debacle debark debase debilitate
debrief debris debunk debut decadence decenency، decibel decibel deciate
debrief debris debunk debut decadence decency, decent decibel decimate
debrief debris debunk debut decadence decenency، decibel decibel deciate
debrief debris debunk debut decadence decency, decent decibel decimate
فداکاری، استنباط، عمل، پیش فرض، شکست، نقص، متهم، تعویق، احترام، نقص
dedication,deduce,deed,default,defeatist,defect,defendant,defer,deference,defic
فداکاری، استنباط، عمل، پیش فرض، شکست، نقص، متهم، تعویق، احترام، نقص
dedication,deduce,deed,default,defeatist,defect,defendant,defer,deference,defic
deficit defile تعریف شده، تعریف قطعی deflated deflect defraud deft defuse
deficit defile defined, definition definite deflated deflect defraud deft defuse
deficit defile تعریف شده، تعریف قطعی deflated deflect defraud deft defuse
deficit defile defined, definition definite deflated deflect defraud deft defuse
dehydrate deify deign deign زیان آور عمدی ظرافت، delicate delimit delineat
dehydrate deify deign deleterious deliberate delicacy, delicate delimit delineat
dehydrate deify deign deign زیان آور عمدی ظرافت، delicate delimit delineat
dehydrate deify deign deleterious deliberate delicacy, delicate delimit delineat
تقاضای عوام فریبانه، خواستار مرگ، تضعیف روحیه مردمی را نشان می دهد
demagogue demand, demanding demise demonstrate demonstrative demotic demoralize
تقاضای عوام فریبانه، خواستار مرگ، تضعیف روحیه مردمی را نشان می دهد
demagogue demand, demanding demise demonstrate demonstrative demotic demoralize
تحقیر کردن denizen فرقه نشان دهنده تقبیح کردن، تقبیح کردن denude depict deple
denigrate denizen denomination denote denounce, denunciation denude depict deple
تحقیر کردن denizen فرقه نشان دهنده تقبیح کردن، تقبیح کردن denude depict deple
denigrate denizen denomination denote denounce, denunciation denude depict deple
مستهلک کردن افسرده افسرده محرومیت معاون deracinate افسرده متروک،
depreciate depressed depression deprivation deputy deracinate deranged derelict,
مستهلک کردن افسرده افسرده محرومیت معاون deracinate افسرده متروک،
depreciate depressed depression deprivation deputy deracinate deranged derelict,
نزول descry هتک حرمت بیابان، متروک، بیابان، بیابان desiccate designa
descent descry desecrate desert, deserted, deserter, desertion desiccate designa
نزول descry هتک حرمت بیابان، متروک، بیابان، بیابان desiccate designa
descent descry desecrate desert, deserted, deserter, desertion desiccate designa
جدا کردن جدا شده detain deter detergent determinant determinination detest detonati
detach detached detain deter detergent determinant determination detest detonati
جدا کردن جدا شده detain deter detergent determinant determinination detest detonati
detach detached detain deter detergent determinant determination detest detonati
انحراف، انحراف انحراف ابداع، عاری از عبادت devour deut deut dedesterity، dex
deviate, deviation devious devise devoid devotional devour devout dexterity, dex
انحراف، انحراف انحراف ابداع، عاری از عبادت devour deut deut dedesterity، dex
deviate, deviation devious devise devoid devotional devour devout dexterity, dex
لهجه diatribe آموزشی die diehard diffident digignity digress, digression dila
dialect diatribe didactic die diehard diffident dignity digress, digression dila
لهجه diatribe آموزشی die diehard diffident digignity digress, digression dila
dialect diatribe didactic die diehard diffident dignity digress, digression dila
تشخيص، تشخيص، تشخيص انضباط انضباطي انکار افشاي discogra
discern, discernible, discerning discharge discipline disclaim disclose discogra
تشخيص، تشخيص، تشخيص انضباط انضباطي انکار افشاي discogra
discern, discernible, discerning discharge discipline disclaim disclose discogra
گسسته گسسته گفتمانی بیجسم افسونزدایی، سرخوردگی، جدایی ناامید
discreet discrete discursive disembodied disenchant, disillusion disengage disfi
گسسته گسسته گفتمانی بیجسم افسونزدایی، سرخوردگی، جدایی ناامید
discreet discrete discursive disembodied disenchant, disillusion disengage disfi
انزجار disinter مأیوس کردن از بین بردن disparage dispatch dispel displace disposal
disgust disinter dismal dismantle disparage dispatch dispel displace disposal
انزجار disinter مأیوس کردن از بین بردن disparage dispatch dispel displace disposal
disgust disinter dismal dismantle disparage dispatch dispel displace disposal
دور ریختن disposition disposition، رد کردن بی اعتنایی بی اعتنایی بر هم زدن، disrupt
dispose disposed disposition disproof, disprove disregard disrepute disrupt, dis
دور ریختن disposition disposition، رد کردن بی اعتنایی بی اعتنایی بر هم زدن، disrupt
dispose disposed disposition disproof, disprove disregard disrepute disrupt, dis
پایان نامه dissimulate dissipate تفکیک انحلال ناهماهنگ منصرف dissuade dis
dissertation dissimulate dissipate dissociation dissolute dissonant dissuade dis
پایان نامه dissimulate dissipate تفکیک انحلال ناهماهنگ منصرف dissuade dis
dissertation dissimulate dissipate dissociation dissolute dissonant dissuade dis
تمایز، متمایز حواس پرت پریشان پریشان پریشانی ditty diurnal د
distinction, distinctive distract distracted distraught distress ditty diurnal d
تمایز، متمایز حواس پرت پریشان پریشان پریشانی ditty diurnal د
distinction, distinctive distract distracted distraught distress ditty diurnal d
آموزه فاش الهی
divine divulge doctrinaire doctrine dodder dodge dogged doggerel dogma, dogmatis
آموزه فاش الهی
divine divulge doctrinaire doctrine dodder dodge dogged doggerel dogma, dogmatis
اهلی کردن اقامتگاه اهداکننده غالب، پرونده دوز اهداکننده dote، نقطهگذاری کماهمیت d
domesticate domicile dominant donate, donor dose dossier dote, doting downplay d
اهلی کردن اقامتگاه اهداکننده غالب، پرونده دوز اهداکننده dote، نقطهگذاری کماهمیت d
domesticate domicile dominant donate, donor dose dossier dote, doting downplay d
نقشه کشی ضعیف و خشنی
drab draconian draftsmanship drastic drill drivel drone droop dross
نقشه کشی ضعیف و خشنی
drab draconian draftsmanship drastic drill drivel drone droop dross
دوئل دوئل مجرای مشکوک راند دوئل دوئل کسل کننده دوگانگی، دوگانگی مدت
drove drudgery dubious duct duel duet dull dune duplicitous, duplicity duration
دوئل دوئل مجرای مشکوک راند دوئل دوئل کسل کننده دوگانگی، دوگانگی مدت
drove drudgery dubious duct duel duet dull dune duplicitous, duplicity duration
اجبار خانه وظیفه شناس کاهش دینام پویا نارساخوانی ناکارآمد سوء هاضمه
duress dutiful dwelling dwindle dynamic dynamo dysfunctional dyslexia dyspeptic
اجبار خانه وظیفه شناس کاهش دینام پویا نارساخوانی ناکارآمد سوء هاضمه
duress dutiful dwelling dwindle dynamic dynamo dysfunctional dyslexia dyspeptic
earshot زمینی زمینی سه پایه استراق سمع ebb ebblience عجیب و غریب التقاطی، منتخب
earshot earthly earthy easel eavesdrop ebb ebullience eccentric eclectic, eclect
earshot زمینی زمینی سه پایه استراق سمع ebb ebblience عجیب و غریب التقاطی، منتخب
earshot earthly earthy easel eavesdrop ebb ebullience eccentric eclectic, eclect
خلسه، عمارت وجد گردابی ادایف اِفاس جوشان افکت مؤثر، اف
ecstasy, ecstatic eddy edifice edify efface effervescent effete efficacious, eff
خلسه، عمارت وجد گردابی ادایف اِفاس جوشان افکت مؤثر، اف
ecstasy, ecstatic eddy edifice edify efface effervescent effete efficacious, eff
egalitarian elaborate, elaboration elegy elephantine استخراج واجد شرایط از بین بردن e
egalitarian elaborate, elaboration elegy elephantine elicit eligible eliminate e
egalitarian elaborate, elaboration elegy elephantine استخراج واجد شرایط از بین بردن e
egalitarian elaborate, elaboration elegy elephantine elicit eligible eliminate e
لغت روشن گریزان، گریزان نشأت می گیرد آزادسازی تحریم خجالت می کشد embed em
elocution elucidate elude, elusive emanate emancipate embargo embarrass embed em
لغت روشن گریزان، گریزان نشأت می گیرد آزادسازی تحریم خجالت می کشد embed em
elocution elucidate elude, elusive emanate emancipate embargo embarrass embed em
emblematic embody embolden emboss embrace embroider emend emigate emisary emol
emblematic embody embolden emboss embrace embroider emend emigrate emissary emol
emblematic embody embolden emboss embrace embroider emend emigate emisary emol
emblematic embody embolden emboss embrace embroider emend emigrate emissary emol
احساس همدلی تجربی، تجربه گرایی توانمندسازی شبیه سازی emulsify enact enchant enclos
emote empathyempirical, empiricism empower emulate emulsify enact enchant enclos
احساس همدلی تجربی، تجربه گرایی توانمندسازی شبیه سازی emulsify enact enchant enclos
emote empathyempirical, empiricism empower emulate emulsify enact enchant enclos
encroach encumber دوست داشتنی بومی تایید endow enfetter درگیر درگیر شدن
encroach encumber endearing endemic endorse endow enfetter engaged engaging
encroach encumber دوست داشتنی بومی تایید endow enfetter درگیر درگیر شدن
encroach encumber endearing endemic endorse endow enfetter engaged engaging
engender engross engulf enjoin روشن کردن، روشنگر جان دادن enormity، enormou
engender engross engulf enjoin enlighten, enlightening enliven enormity, enormou
engender engross engulf enjoin روشن کردن، روشنگر جان دادن enormity، enormou
engender engross engulf enjoin enlighten, enlightening enliven enormity, enormou
ensign متعاقبا اطمینان حاصل شود که مستلزم شرکت مجذوب کننده جذب ورودی، مجذوب کننده
ensign ensue ensure entail enterprise enthralling entice entrance, entrancing
ensign متعاقبا اطمینان حاصل شود که مستلزم شرکت مجذوب کننده جذب ورودی، مجذوب کننده
ensign ensue ensure entail enterprise enthralling entice entrance, entrancing
التماس کردن، التزام کارآفرین کارآفرین سپردن ورود enumerate enunciate environ
entreat, entreaty entrée entrepreneur entrust entry enumerate enunciate environ
التماس کردن، التزام کارآفرین کارآفرین سپردن ورود enumerate enunciate environ
entreat, entreaty entrée entrepreneur entrust entry enumerate enunciate environ
اپیکور زودگذر اپیدمی اپیدرم اپیگرام اپیلوگ اپیزودیک اپیزودیک تجسم،
ephemeral epicure epidemic epidermis epigram epilogue episodic epithet epitome,
اپیکور زودگذر اپیدمی اپیدرم اپیگرام اپیلوگ اپیزودیک اپیزودیک تجسم،
ephemeral epicure epidemic epidermis epigram epilogue episodic epithet epitome,
برابری برابری تعادل برابری ابهام، ابهام ریشه کن کردن دستور
equable equanimity equilibrium equity equivocate, equivocation eradicate errand
برابری برابری تعادل برابری ابهام، ابهام ریشه کن کردن دستور
equable equanimity equilibrium equity equivocate, equivocation eradicate errand
تشدید، تشدید گریز اجتناب از جاسوسی باطنی espousal، حمایت از جاسوسی
escalate, escalation escapism eschew esoteric espionage espousal, espouse espy e
تشدید، تشدید گریز اجتناب از جاسوسی باطنی espousal، حمایت از جاسوسی
escalate, escalation escapism eschew esoteric espionage espousal, espouse espy e
اخلاق اثیری اخلاق آداب معاشرت ریشه شناسی مداحی، مداحی، مداحی مداحی
ethereal ethics ethos etiquette etymology eulogistic, eulogize, eulogy euphemism
اخلاق اثیری اخلاق آداب معاشرت ریشه شناسی مداحی، مداحی، مداحی مداحی
ethereal ethics ethos etiquette etymology eulogistic, eulogize, eulogy euphemism
تبخیر، تبخیر گریزان حتی اخراج یکدست، اخراج Evince Evoke، Evo
evaporate, evaporation evasive even evenhanded evict, eviction evince evoke, evo
تبخیر، تبخیر گریزان حتی اخراج یکدست، اخراج Evince Evoke، Evo
evaporate, evaporation evasive even evenhanded evict, eviction evince evoke, evo
دقت بالا بردن تعالی افراط و تفریط
exactitude exalt exaltation exasperate excel excess excise excitability excoriat
دقت بالا بردن تعالی افراط و تفریط
exactitude exalt exaltation exasperate excel excess excise excitability excoriat
گشت و گذار excursive execrate اجرا کردن نمونه exemplify معاف اگزوز، اگزوز
excursion excursive execrate execute exemplary exemplify exempt exhaust, exhaust
گشت و گذار excursive execrate اجرا کردن نمونه exemplify معاف اگزوز، اگزوز
excursion excursive execrate execute exemplary exemplify exempt exhaust, exhaust
خروج وجودی گزاف جن گیری عجیب و غریب مصلحت گسترده، مصلحت سابق
existential exodus exorbitant exorcise exotic expansive expediency, expedient ex
خروج وجودی گزاف جن گیری عجیب و غریب مصلحت گسترده، مصلحت سابق
existential exodus exorbitant exorcise exotic expansive expediency, expedient ex
expiate expiation، expire explicate exploit، exploitation exponental
expiate expiration, expire explicate exploit, exploitation exponent exponentiall
expiate expiation، expire explicate exploit، exploitation exponental
expiate expiration, expire explicate exploit, exploitation exponent exponentiall
expunge expurgate، expurgation نفیس extemporaneous، extemporize extenuate e
expunge expurgate, expurgation exquisite extemporaneous, extemporize extenuate e
expunge expurgate، expurgation نفیس extemporaneous، extemporize extenuate e
expunge expurgate, expurgation exquisite extemporaneous, extemporize extenuate e
برون یابی زیاده خواهی برون گرایی برون گرا نشاط، پارچه تراوش پرشور
extrapolate extravagance extricable extrovert exuberance, exuberant exude fabric
برون یابی زیاده خواهی برون گرایی برون گرا نشاط، پارچه تراوش پرشور
extrapolate extravagance extricable extrovert exuberance, exuberant exude fabric
جناح آسان هیئت علمی مد، مد روز محو شدن مغالطه، مغالطه تزلزل قحطی فامیس
facile faction faculty fad, faddish fade fallacious, fallacy falter famine famis
جناح آسان هیئت علمی مد، مد روز محو شدن مغالطه، مغالطه تزلزل قحطی فامیس
facile faction faculty fad, faddish fade fallacious, fallacy falter famine famis
متعصب دوربرد سریع بست سریع فهیم خستگی شیر آب خطا مطلوب
fanatic far-reaching fast fasten fastidious fathom fatigue faucet fault favorabl
متعصب دوربرد سریع بست سریع فهیم خستگی شیر آب خطا مطلوب
fanatic far-reaching fast fasten fastidious fathom fatigue faucet fault favorabl
حنایی featible feat feckless fecundity feedback feign feint felicitous fell
fawn feasible feat feckless fecundity feedback feign feint felicitous fell
حنایی featible feat feckless fecundity feedback feign feint felicitous fell
fawn feasible feat feckless fecundity feedback feign feint felicitous fell
تخمیر، تخمیر فرت فرود بارور کردن، کود فروید، فرت فد
ferment, fermentation ferret ferrous fertilize, fertilizer fervid, fervor feud f
تخمیر، تخمیر فرت فرود بارور کردن، کود فروید، فرت فد
ferment, fermentation ferret ferrous fertilize, fertilizer fervid, fervor feud f
انجیر فیگور فیگور فایل فیلیباستر براده های نهایی ظرافت ریز و درشت محدود
fig figurative figurehead file filibuster filings finale finesse finicky finite
انجیر فیگور فیگور فایل فیلیباستر براده های نهایی ظرافت ریز و درشت محدود
fig figurative figurehead file filibuster filings finale finesse finicky finite
flaccid flaccid flagate fiscal fixate flagrant flagrant flakflamboyant flare flare flange
fiscal fixate flaccid flag, flagging flagrant flakflamboyant flange flare flatte
flaccid flaccid flagate fiscal fixate flagrant flagrant flakflamboyant flare flare flange
fiscal fixate flaccid flag, flagging flagrant flakflamboyant flange flare flatte
تلنگر، ایراد پر زرق و برق فلکس فلکس
flaunt, flaunty flaw flax fledge, fledging fleeting flimsy flinch flint flip
تلنگر، ایراد پر زرق و برق فلکس فلکس
flaunt, flaunty flaw flax fledge, fledging fleeting flimsy flinch flint flip
تلنگر لاس زدن فلیت فلور فلورید فلورید فلورید flourish flout fluctuate, fluctuation
flippant flirt flit flora florid flounder flourish flout fluctuate, fluctuation
تلنگر لاس زدن فلیت فلور فلورید فلورید فلورید flourish flout fluctuate, fluctuation
flippant flirt flit flora florid flounder flourish flout fluctuate, fluctuation
fluvial flux foible fold folk folly foment follless foppish علوفه
fluvial flux foible fold folklore folly foment foolproof foppish forage
fluvial flux foible fold folk folly foment follless foppish علوفه
fluvial flux foible fold folklore folly foment foolproof foppish forage
علوفه دانی
forager forbearance forbidding forebode foreknowledge forerunner foreshadow fore
علوفه دانی
forager forbearance forbidding forebode foreknowledge forerunner foreshadow fore
جعل، جعل چشم پوشی از رسمیت فرمول قدرتمند forte fortify fortitude fortui
forge, forgery forgo formality formidable formula forte fortify fortitude fortui
جعل، جعل چشم پوشی از رسمیت فرمول قدرتمند forte fortify fortitude fortui
forge, forgery forgo formality formidable formula forte fortify fortitude fortui
فسیل فاستر موسس سرسرا fractious fragile fragment frail frail دیوانه
fossilize foster founder foyer fractious fragile fragment frail frantic
فسیل فاستر موسس سرسرا fractious fragile fragment frail frail دیوانه
fossilize foster founder foyer fractious fragile fragment frail frantic
فریلنسر فریلنسر متقلب فریلنسر فریلنسر اصطکاک frigid سرد، frigidity frivol
fraudulent fraught freelancer freight frenetic friction frigid, frigidity frivol
فریلنسر فریلنسر متقلب فریلنسر فریلنسر اصطکاک frigid سرد، frigidity frivol
fraudulent fraught freelancer freight frenetic friction frigid, frigidity frivol
تکیه گاه کامل عملکردی فولمینات تمام بدن کامل
fulcrum fulfil full-blown full-bodied fulminate fulsome fumble functional functi
تکیه گاه کامل عملکردی فولمینات تمام بدن کامل
fulcrum fulfil full-blown full-bodied fulminate fulsome fumble functional functi
furrow furtive فیوژن هیاهو بیهوده بیهوده، بیهودگی gadfly gaffe کهکشان
furrow furtive Fusion fuss fussy futile, futility gadfly gaffe galaxy
furrow furtive فیوژن هیاهو بیهوده بیهوده، بیهودگی gadfly gaffe کهکشان
furrow furtive Fusion fuss fussy futile, futility gadfly gaffe galaxy
گال گالانت گالوانیزه قمار گارگویل غرغر، گیج گیتی گئودی
gall gallant galvanize gamble gargoyle garrulity, garrulous gaucherie gaudy gau
گال گالانت گالوانیزه قمار گارگویل غرغر، گیج گیتی گئودی
gall gallant galvanize gamble gargoyle garrulity, garrulous gaucherie gaudy gau
gazetteer gear عمومیت تعمیم پیدایش ژنتیک ژنتیک ژنوم genteel
gazetteer gear generality generalize generic genesis genetic genome genteel
gazetteer gear عمومیت تعمیم پیدایش ژنتیک ژنتیک ژنوم genteel
gazetteer gear generality generalize generic genesis genetic genome genteel
جنس نجیب جنس اصیل ژرمن پیرمرد سالاری
gentle gentry genuine genus germane gerontocracy gerontology giddy gimmick
جنس نجیب جنس اصیل ژرمن پیرمرد سالاری
gentle gentry genuine genus germane gerontocracy gerontology giddy gimmick
زنجبیل اصل نگاه یخی
ginger gist glacial glance glare glib glitch gloss, glossy glow
زنجبیل اصل نگاه یخی
ginger gist glacial glance glare glib glitch gloss, glossy glow
درخشنده درخشان پر خوری
glower glowing glut gluttonous gnarled goad gobble goldbrick gospel gouge
درخشنده درخشان پر خوری
glower glowing glut gluttonous gnarled goad gobble goldbrick gospel gouge
لذیذ لذیذ درجه بندی مهربان فارغ التحصیل پیوند بزرگ غرفه بزرگ کمک هزینه
gourmand gourmet gracious gradation graduated graft grandiose grandstand grant
لذیذ لذیذ درجه بندی مهربان فارغ التحصیل پیوند بزرگ غرفه بزرگ کمک هزینه
gourmand gourmet gracious gradation graduated graft grandiose grandstand grant
گریز گرافیکی گریز گریز گریز گریز گریز گریز گریز گرگ
graphic grasping grate, grating gratuitous gravity graze grease gregarious, greg
گریز گرافیکی گریز گریز گریز گریز گریز گریز گریز گرگ
graphic grasping grate, grating gratuitous gravity graze grease gregarious, greg
گلایه گریه گریه گریل گریم گریمس گریم گریم گریپ گریپ گریپ گریپ
grievance grieve grievous grill grim grimace grin gripe gripping grit
گلایه گریه گریه گریل گریم گریمس گریم گریم گریپ گریپ گریپ گریپ
grievance grieve grievous grill grim grimace grin gripe gripping grit
groove groos grope grouch grounded grouse grovel grumble گارانتی guile, guilel
groove gross grope grouch grounded grouse grovel grumble guarantee guile, guilel
groove groos grope grouch grounded grouse grovel grumble گارانتی guile, guilel
groove gross grope grouch grounded grouse grovel grumble guarantee guile, guilel
گورو آدامس ساده لوح، gusher gust gutter guy habituate هک
gullible gum guru gush, gusher gust gutter guy habituate hack
گورو آدامس ساده لوح، gusher gust gutter guy habituate هک
gullible gum guru gush, gusher gust gutter guy habituate hack
Hackneyed hail halcyon halfhearted hallmarkhallow, hallowed halting hamper handl
hackneyed hail halcyon halfhearted hallmarkhallow, hallowed halting hamper handl
Hackneyed hail halcyon halfhearted hallmarkhallow, hallowed halting hamper handl
hackneyed hail halcyon halfhearted hallmarkhallow, hallowed halting hamper handl
هارانگو هاربینگر بندرگاه سخت سر سخت هارمونی مهار هارپ هارو هری
harangue harbinger harbor harden hardheaded harmony harness harp harrow harry
هارانگو هاربینگر بندرگاه سخت سر سخت هارمونی مهار هارپ هارو هری
harangue harbinger harbor harden hardheaded harmony harness harp harrow harry
خشن خشن خشن و عجول دریچه haunt پناهگاه خطرناك سربالا سرسخت پیشروی
harsh harshly hasty hatch haunt haven hazardous headlong headstrong headway
خشن خشن خشن و عجول دریچه haunt پناهگاه خطرناك سربالا سرسخت پیشروی
harsh harshly hasty hatch haunt haven hazardous headlong headstrong headway
دلخراش هکتور هکتور هجر لذت طلب وارث، سجاف وراثت
heartrending heavy-handedness hectic hector hedge hedonist heir, heirloom hem
دلخراش هکتور هکتور هجر لذت طلب وارث، سجاف وراثت
heartrending heavy-handedness hectic hector hedge hedonist heir, heirloom hem
هموفیلی، خونریزی، هژمونی هژمونی هموستات، بدعت ارثی، بدعت گذار، او
hemophilia, hemorrhage hegemony hegemony hemostat hereditary heresy, heretic, he
هموفیلی، خونریزی، هژمونی هژمونی هموستات، بدعت ارثی، بدعت گذار، او
hemophilia, hemorrhage hegemony hegemony hemostat hereditary heresy, heretic, he
هیروگلیف سلسله مراتبی. بالا رفتن ابروهای هیروگلیف تا کنون مانع از هیستریونیک شده است
hie hierarchy hieroglyph. hieroglyphic highbrow hike hinder histrionic hitherto
هیروگلیف سلسله مراتبی. بالا رفتن ابروهای هیروگلیف تا کنون مانع از هیستریونیک شده است
hie hierarchy hieroglyph. hieroglyphic highbrow hike hinder histrionic hitherto
hoary hold homage hone honorarium hortative hover hubris hulk hulk
hoary hold homage hone honorarium hortative hover hubris hulk hull
hoary hold homage hone honorarium hortative hover hubris hulk hulk
hoary hold homage hone honorarium hortative hover hubris hulk hull
انسانی فروتن فروتنی فروتنی طنز قوز مانع پرتاب شوهرداری
humane humble humiliate humility humor hunch hurdle hurl husband husbandry
انسانی فروتن فروتنی فروتنی طنز قوز مانع پرتاب شوهرداری
humane humble humiliate humility humor hunch hurdle hurl husband husbandry
سرود هاسکی بیش فعالی هیپربولی ریاکار، هیستری ریاکارانه iconocl
husky hymn hyperactivity hyperbole hypocrite, hypocritical hysteria icon iconocl
سرود هاسکی بیش فعالی هیپربولی ریاکار، هیستری ریاکارانه iconocl
husky hymn hyperactivity hyperbole hypocrite, hypocritical hysteria icon iconocl
بت پرست idyll خوار و ذلیل، خواری نادان، نامشروع، بی سواد
idolater idyll ignoble ignominious, ignominy ignorant illegitimate illiterate il
بت پرست idyll خوار و ذلیل، خواری نادان، نامشروع، بی سواد
idolater idyll ignoble ignominious, ignominy ignorant illegitimate illiterate il
imbe immaculate immanent immemorial immerse imminent immolate immune, immunity,
imbue immaculate immanent immemorial immerse imminent immolate immune, immunity,
imbe immaculate immanent immemorial immerse imminent immolate immune, immunity,
imbue immaculate immanent immemorial immerse imminent immolate immune, immunity,
پرشور بی عاطفه استیضاح بی عیب و نقص مانع، مانع غیرقابل نفوذ قریب الوقوع
impassioned impassive impeach impeccable impede, impediment impending impenetrab
پرشور بی عاطفه استیضاح بی عیب و نقص مانع، مانع غیرقابل نفوذ قریب الوقوع
impassioned impassive impeach impeccable impede, impediment impending impenetrab
ایمپلنت impinge impetuous implement implausible implicate impolitic imponderable
impetuous impinge implant implement implausible implicate impolitic imponderable
ایمپلنت impinge impetuous implement implausible implicate impolitic imponderable
impetuous impinge implant implement implausible implicate impolitic imponderable
تحمیل impression impressionable impresario impression impressionable imprint improm
impose imprecise impregnable impresario impression impressionable imprint improm
تحمیل impression impressionable impresario impression impressionable imprint improm
impose imprecise impregnable impresario impression impressionable imprint improm
تکانه تکان دهنده تکانشی غیرقابل انکار بیجان بی جان غیرقابل درک افتتاحیه، اینا
impuissance impulse impulsive inalienable inanimate inappreciable inaugural, ina
تکانه تکان دهنده تکانشی غیرقابل انکار بیجان بی جان غیرقابل درک افتتاحیه، اینا
impuissance impulse impulsive inalienable inanimate inappreciable inaugural, ina
تحریک ناسازگاری فراگیر ناآگاهانه ناسازگاری ناسازگار بی اهمیت در
incite inclement inclusive incogitant incompetent incongruity inconsequential in
تحریک ناسازگاری فراگیر ناآگاهانه ناسازگاری ناسازگار بی اهمیت در
incite inclement inclusive incogitant incompetent incongruity inconsequential in
incriminate incubus inculpate incriminate incumbed incubus indefatiga indefatiga
incriminate incubus inculcate inculpate incumbent indebted indecisive indefatiga
incriminate incubus inculpate incriminate incumbed incubus indefatiga indefatiga
incriminate incubus inculcate inculpate incumbent indebted indecisive indefatiga
بی ارزشی ناگزیر بی حوصله غیرقابل شک القاء ناپذیری ناگفتنی اینلاس
indignity indispensability indolent indubitable induce indurate ineffable inelas
بی ارزشی ناگزیر بی حوصله غیرقابل شک القاء ناپذیری ناگفتنی اینلاس
indignity indispensability indolent indubitable induce indurate ineffable inelas
غیرقابل توضیح infantile infantry infer inferior inferior inferior infiltrate infirm inflicme inflict
inexplicable infantile infantry infer inferior infiltrate Infirm inflame inflict
غیرقابل توضیح infantile infantry infer inferior inferior inferior infiltrate infirm inflicme inflict
inexplicable infantile infantry infer inferior infiltrate Infirm inflame inflict
نبوغ مبتکرانه ingénue مبتکر ریشه دار ناسپاس ارث بردن ارث مهار
ingenious ingenuity ingénue ingenuous ingrained ingrate ingratiate inherit inhib
نبوغ مبتکرانه ingénue مبتکر ریشه دار ناسپاس ارث بردن ارث مهار
ingenious ingenuity ingénue ingenuous ingrained ingrate ingratiate inherit inhib
inkling innocuous innovation innuendo inordinate inquisitive inroad insansate in
inkling innocuous innovation innuendo inordinate inquisitive inroad insensate in
inkling innocuous innovation innuendo inordinate inquisitive inroad insansate in
inkling innocuous innovation innuendo inordinate inquisitive inroad insensate in
القای ورشکستگی insouciant الهام نصب آنی القای غریزه
insinuate insolvency insouciant inspiration install instantaneous instill instin
القای ورشکستگی insouciant الهام نصب آنی القای غریزه
insinuate insolvency insouciant inspiration install instantaneous instill instin
ابزاری نافرمان نافرجام ناکافی insular insulate شورشگر
instrumental insubordinate insubstantial insufficient insular insulate insurgent
ابزاری نافرمان نافرجام ناکافی insular insulate شورشگر
instrumental insubordinate insubstantial insufficient insular insulate insurgent
رهگیری شفیع interdict interdict interference interlim interlude intermediary inte
intercept intercessor interdict interference interim interlude intermediary inte
رهگیری شفیع interdict interdict interference interlim interlude intermediary inte
intercept intercessor interdict interference interim interlude intermediary inte
interpolate interregnum interrogate interrogative intersperse intervene intimate
interpolate interregnum interrogate interrogative intersperse intervene intimate
interpolate interregnum interrogate interrogative intersperse intervene intimate
interpolate interregnum interrogate interrogative intersperse intervene intimate
inured invade inveterate invidious invigorate invoke invoke iota iridescent
inured invade inveterate invidious invigorate inviolable invoke iota iridescent
inured invade inveterate invidious invigorate invoke invoke iota iridescent
inured invade inveterate invidious invigorate inviolable invoke iota iridescent
جبران ناپذیر غیر قابل جبران غیر قابل جبران غیر قابل مهار غیر قابل برگشت غیر قابل برگشت irritate موضوع غیر قابل برگشت i
irredeemable irremediable irrepressible irrevocable irritate issue irrevocable i
جبران ناپذیر غیر قابل جبران غیر قابل جبران غیر قابل مهار غیر قابل برگشت غیر قابل برگشت irritate موضوع غیر قابل برگشت i
irredeemable irremediable irrepressible irrevocable irritate issue irrevocable i
jaunt jealousy jeer jejune شوخی جتیسون جیب اره منبت کاری اره مویی جینگوئیسم جوکی جوکولار جول
jaunt jealousy jeer jejune jest jettison jibe jigsaw jingoism jockey jocular jol
jaunt jealousy jeer jejune شوخی جتیسون جیب اره منبت کاری اره مویی جینگوئیسم جوکی جوکولار جول
jaunt jealousy jeer jejune jest jettison jibe jigsaw jingoism jockey jocular jol
قضاوت جورجنوت عاقلانه در کنار هم قرار گرفتن قابل توجیه کن کیلجوی خویشاوندی کناک
judicious juggernaut jurisdiction justifiable juxtapose ken killjoy kindred knac
قضاوت جورجنوت عاقلانه در کنار هم قرار گرفتن قابل توجیه کن کیلجوی خویشاوندی کناک
judicious juggernaut jurisdiction justifiable juxtapose ken killjoy kindred knac
labile labored labyrinth lace lacerate lachrymose notadaisical lac lag lampo
labile labored labyrinth lace lacerate lachrymose lackadaisical lactic lag lampo
labile labored labyrinth lace lacerate lachrymose notadaisical lac lag lampo
labile labored labyrinth lace lacerate lachrymose lackadaisical lactic lag lampo
لغزش لغزش لنگ لنگ لنگ لپ لپس لارک شلاق تاخیر ماندگار lati
landslide languid languish languor lank lap lapse lark lash lasting latency lati
لغزش لغزش لنگ لنگ لنگ لپ لپس لارک شلاق تاخیر ماندگار lati
landslide languid languish languor lank lap lapse lark lash lasting latency lati
نشت مجلل اجاره مخمر لجر افسانه میراث legerdemain اوقات فراغت نرمی
lavish leak lease leaven ledger legend legacy legerdemain leisureliness leniency
نشت مجلل اجاره مخمر لجر افسانه میراث legerdemain اوقات فراغت نرمی
lavish leak lease leaven ledger legend legacy legerdemain leisureliness leniency
levity levy liaison تهمت آزادی لیبرتین مجوز لیمریک لیمریک لیمپ خط
levity levy liaison libel liberality libertine license lien limerick limp linea
levity levy liaison تهمت آزادی لیبرتین مجوز لیمریک لیمریک لیمپ خط
levity levy liaison libel liberality libertine license lien limerick limp linea
مایع انحلال lissome literal literate literati lithe liter liter liter loath
liquefy liquidate lissome literal literate literati lithe litigant litter loath
مایع انحلال lissome literal literate literati lithe liter liter liter loath
liquefy liquidate lissome literal literate literati lithe litigant litter loath
لجستیک لجستیک لوم لون لوپه لوکاسیو لوکیوس لوکیوس لوکرا لوبریکانت لوسید لوکرا
log logistics loom loon lope loquacious lot lounge loutish lubricant lucid lucra
لجستیک لجستیک لوم لون لوپه لوکاسیو لوکیوس لوکیوس لوکرا لوبریکانت لوسید لوکرا
log logistics loom loon lope loquacious lot lounge loutish lubricant lucid lucra
لوج مضحک چوب ولرم لومن نورانی دیوانه لورش هوس هوس مجلل
ludicrous lug lukewarm lumber lumen luminary lunatic lurch lurid lust luxuriant
لوج مضحک چوب ولرم لومن نورانی دیوانه لورش هوس هوس مجلل
ludicrous lug lukewarm lumber lumen luminary lunatic lurch lurid lust luxuriant
macerate machination maelstrom magisterial بزرگواری بزرگنمایی زاغی maintenanc
macerate machination maelstrom magisterial magnanimity magnify magpie maintenanc
macerate machination maelstrom magisterial بزرگواری بزرگنمایی زاغی maintenanc
macerate machination maelstrom magisterial magnanimity magnify magpie maintenanc
سوء رفتار بدخواهانه سوء رفتار بدخواهانه بدخواهانه سوء رفتار
malevolent malfeasance malicious malign malinger malpractice mammothmandate mani
سوء رفتار بدخواهانه سوء رفتار بدخواهانه بدخواهانه سوء رفتار
malevolent malfeasance malicious malign malinger malpractice mammothmandate mani
manure manuscript mar margarine margin marginal marked marsh marshal marshal marv
manure manuscript mar margarine margin marginal marked marsh marshal martyr marv
manure manuscript mar margarine margin marginal marked marsh marshal marshal marv
manure manuscript mar margarine margin marginal marked marsh marshal martyr marv
تحقق یافتن مادر بالغ maudlin maven maverick mawkish ناچیز میانگین اندازه گیری شده است
materialize maternal mature maudlin maven maverick mawkish meager mean measured
تحقق یافتن مادر بالغ maudlin maven maverick mawkish ناچیز میانگین اندازه گیری شده است
materialize maternal mature maudlin maven maverick mawkish meager mean measured
مدیتیله واسطه متوسط مدیتیشن آمیخته ملودرام ملودرام ملودی غشای من
meddle mediate mediocre meditate medley mellifluous melodrama melody membrane me
مدیتیله واسطه متوسط مدیتیشن آمیخته ملودرام ملودرام ملودی غشای من
meddle mediate mediocre meditate medley mellifluous melodrama melody membrane me
مرکوریال meretricious شایستگی meritorious mesh metamorphose metaphysical mete
mercurial meretricious merit meritorious mesh metamorphose metaphysical mete me
مرکوریال meretricious شایستگی meritorious mesh metamorphose metaphysical mete
mercurial meretricious merit meritorious mesh metamorphose metaphysical mete me
miff powery migratory milestone minatory mint mint minutes minutia miracle min
miff mighty migratory milestone minatory mince mint minutes minutia miracle mire
miff powery migratory milestone minatory mint mint minutes minutia miracle min
miff mighty migratory milestone minatory mince mint minutes minutia miracle mire
بداخلاقی بد اطلاعات غلط اسم اشتباه برداشت نادرست یادگاری ناله ماگ
mischievous miser misinform misnomer misperceive misrepresent mnemonics moan mog
بداخلاقی بد اطلاعات غلط اسم اشتباه برداشت نادرست یادگاری ناله ماگ
mischievous miser misinform misnomer misperceive misrepresent mnemonics moan mog
Momentum monomania monopoly monumental روحیه به اعتماد به نفس یک فرد اشاره دارد
momentum monomania monopoly monumental Morale refers to an individual's confiden
Momentum monomania monopoly monumental روحیه به اعتماد به نفس یک فرد اشاره دارد
momentum monomania monopoly monumental Morale refers to an individual's confiden
مومنتوم مونومونی انحصار مومنال اخلاقیات اخلاقی مهلتی مرضی موری
momentum monomania monopoly monumental Morale moralistic moratorium morbid mori
مومنتوم مونومونی انحصار مومنال اخلاقیات اخلاقی مهلتی مرضی موری
momentum monomania monopoly monumental Morale moralistic moratorium morbid mori
خویشاوندی گزنه نکسوس nitpick پر سر و صدا نامزد نامزد بی تعهدی
nepotism nettle nexus nitpick noisome nominal nominate nonchalance noncommittal
خویشاوندی گزنه نکسوس nitpick پر سر و صدا نامزد نامزد بی تعهدی
nepotism nettle nexus nitpick noisome nominal nominate nonchalance noncommittal
بدنام nourish nova novelty nuance nucleate nugatory nullify Objective obligi
notorious nourish nova novelty nuance nucleate nugatory nullify objective obligi
بدنام nourish nova novelty nuance nucleate nugatory nullify Objective obligi
notorious nourish nova novelty nuance nucleate nugatory nullify objective obligi
مزاحم قابل حصول مزاحم مات و جلوی شغل احتمالات غیرضروری تخلف غیر دستی o
obstreperous obtainable obtuse obverse occupation odds offbeat offence offhand o
مزاحم قابل حصول مزاحم مات و جلوی شغل احتمالات غیرضروری تخلف غیر دستی o
obstreperous obtainable obtuse obverse occupation odds offbeat offence offhand o
همه جا حاضر، کدورت طاقت فرسا، منشأ ارگانیسم مصیبت بهینه، منشا
omnipresent onerous opacity operative opprobrious optimum ordeal organism origin
همه جا حاضر، کدورت طاقت فرسا، منشأ ارگانیسم مصیبت بهینه، منشا
omnipresent onerous opacity operative opprobrious optimum ordeal organism origin
osmosis ossify outgoing outmaneuver outrage outshine outskirt overbearing overex
osmosis ossify outgoing outmaneuver outrage outshine outskirt overbearing overex
osmosis ossify outgoing outmaneuver outrage outshine outskirt overbearing overex
osmosis ossify outgoing outmaneuver outrage outshine outskirt overbearing overex
overreach override overriing overrule overrule overrun overwhelm paciify pagan
overreach override overriding overrule overture overturn overwhelm pacify pagan
overreach override overriing overrule overrule overrun overwhelm paciify pagan
overreach override overriding overrule overture overturn overwhelm pacify pagan
palpitate panacea panache pander pang پارادایم paragon parallel parameter parano
palpitate panacea panache pander pang paradigm paragon parallel parameter parano
palpitate panacea panache pander pang پارادایم paragon parallel parameter parano
palpitate panacea panache pander pang paradigm paragon parallel parameter parano
parry parse specialize pastiche pastoral pathogen patrician patrio
parry parse particular particularize pastiche pastoral pathogen patrician patrio
parry parse specialize pastiche pastoral pathogen patrician patrio
parry parse particular particularize pastiche pastoral pathogen patrician patrio
حمایت از peccadillo pedant عابر پیاده بی همتای توهین آمیز Pell-mell
patronize peccadillo pedant pedestrian peerless pejorative Pell-mell penance per
حمایت از peccadillo pedant عابر پیاده بی همتای توهین آمیز Pell-mell
patronize peccadillo pedant pedestrian peerless pejorative Pell-mell penance per
perennial perfervid perfunctorily peripheral permanence permissive perpetual per
perennial perfervid perfunctorily peripheral permanence permissive perpetual per
perennial perfervid perfunctorily peripheral permanence permissive perpetual per
perennial perfervid perfunctorily peripheral permanence permissive perpetual per
personable perspicious perspicuous pertinacious pertinent pervade pervious pes
personable perspicacious perspicuous pertinacious pertinent pervade pervious pes
personable perspicious perspicuous pertinacious pertinent pervade pervious pes
personable perspicacious perspicuous pertinacious pertinent pervade pervious pes
پدیده فارماکولوژی، پین پین گردان، انسان دوستی و بشردوستانه
pharmacology phenomenon phenomenal philanthropic philistine piddling pillory pin
پدیده فارماکولوژی، پین پین گردان، انسان دوستی و بشردوستانه
pharmacology phenomenon phenomenal philanthropic philistine piddling pillory pin
دزدان دریایی pithy دارونما سرقت ادبی طاعون plain Plangent پلاتونی قابل قبول فراوانی
pirate pithy placebo plagiarism plague plain plangent platonic plausible plethor
دزدان دریایی pithy دارونما سرقت ادبی طاعون plain Plangent پلاتونی قابل قبول فراوانی
pirate pithy placebo plagiarism plague plain plangent platonic plausible plethor
pliant plod ploy pluck pluck plumb plume plunge مخمل خواب دار poise پولیش
pliant plod ploy pluck plumb plume plunge plush poise polish
pliant plod ploy pluck pluck plumb plume plunge مخمل خواب دار poise پولیش
pliant plod ploy pluck plumb plume plunge plush poise polish
قابل تأمل ponderous pontifical portentous portfolio portreting pose poseur posit p
ponderable ponderous pontifical portentous portfolio portray pose poseur posit p
قابل تأمل ponderous pontifical portentous portfolio portreting pose poseur posit p
ponderable ponderous pontifical portentous portfolio portray pose poseur posit p
پوسچر potentiate pragmatic prate preamble precipitate precipitate مخاطره آمیز
posture potentiate pragmatic prate preamble precarious precipitate precipitation
پوسچر potentiate pragmatic prate preamble precipitate precipitate مخاطره آمیز
posture potentiate pragmatic prate preamble precarious precipitate precipitation
predisposition preempt preliminary preliterate prelude premedited premiere pre
predisposition preempt preliminary preliterate prelude premeditated premiere pre
predisposition preempt preliminary preliterate prelude premedited premiere pre
predisposition preempt preliminary preliterate prelude premeditated premiere pre
پیش نیاز مضحک presage prescribe presid presing prestige pretext pr
preposterous prerequisite presage prescribe preside pressing prestige pretext pr
پیش نیاز مضحک presage prescribe presid presing prestige pretext pr
preposterous prerequisite presage prescribe preside pressing prestige pretext pr
اصل اصلی اصل پروبیتی سودجوی ولخرج project prohibitive عمیق
prime principal principle probity prodigal profiteer profound prohibitive projec
اصل اصلی اصل پروبیتی سودجوی ولخرج project prohibitive عمیق
prime principal principle probity prodigal profiteer profound prohibitive projec
prolific prologue prominent prompt promulgate prouncing pronity propitiate p
prolific prologue prominent prompt promulgate pronounced propensity propitiate p
prolific prologue prominent prompt promulgate prouncing pronity propitiate p
prolific prologue prominent prompt promulgate pronounced propensity propitiate p
گزاره انحصاری انحصار تعقیب تعقیب تبلیغی prospect protagonist ص
proposition proprietary propriety prosecution proselytize prospect protagonist p
گزاره انحصاری انحصار تعقیب تعقیب تبلیغی prospect protagonist ص
proposition proprietary propriety prosecution proselytize prospect protagonist p
provint provincial provisional provisory prowess prude puckish puissant puncti
provident provincial provisional provisory prowess prude puckish puissant puncti
provint provincial provisional provisory prowess prude puckish puissant puncti
provident provincial provisional provisory prowess prude puckish puissant puncti
تند تند پاکسازی ادعای quack عجیب و غریب کولمز کوارتت کوش سرکوب کوارولوس
pungent purge purported quack quaint qualms quartet quash quell querulous
تند تند پاکسازی ادعای quack عجیب و غریب کولمز کوارتت کوش سرکوب کوارولوس
pungent purge purported quack quaint qualms quartet quash quell querulous
روزی کوکسوتی
quest quixotic quotidian
روزی کوکسوتی
quest quixotic quotidian
نمایش نظرات