اخیراً با محتوای زیادی اضافه شده است.
شامل کتاب الکترونیکی قابل دانلود در قالبهای مختلف است تا بتوانید آن را در رایانه لوحی یا فرمتهای Kindle خود (EPUB، MOBI، PDF) باز کنید.
این دوره یک مکمل عالی برای دانشجویان یا هرکسی است که میخواهد حسابداری یاد بگیرد و همچنین چیزی داشته باشد که میتواند در آینده به آن مراجعه کند. Udemy به طور کلی دسترسی مادام العمر به دوره را فراهم می کند.
بسیاری از دانشآموزان حسابداری کتاب فیزیکی دریافت نمیکنند، میتوانند از مدرسه خود نگهداری کنند، و حتی اگر دریافت کنند، اطلاعات ممکن است تاریخدار شوند. دانشآموزانی که میخواهند ابزار مرجع مفیدی داشته باشند، و ابزاری که بتوان آن را راحتتر از کتاب درسی بهروزرسانی کرد، از منبعی مانند این بهرهمند خواهند شد.
حسابداری مالی موضوع بزرگی است و چیزی نیست که بتوان آن را در 5، 10 یا 20 ساعت محتوا به خوبی انجام داد، همانطور که ممکن است در جاهای دیگر مشاهده کنید. ما تئوری حسابداری را پوشش خواهیم داد زیرا تئوری و مفاهیم همان حسابداری است. ما باید تئوری را یاد بگیریم تا بتوانیم تنظیمات مناسب را در دنیای واقعی انجام دهیم. روش های یادگیری بدون درک تئوری باعث می شود که ما انعطاف ناپذیر باشیم و نتوانیم خود را با محیط در حال تغییر سازگار کنیم. ما تئوری را در حین اعمال آنها در رویه ها یاد خواهیم گرفت.
حسابداری مالی در قالب نسبتاً استاندارد شده است. به عبارت دیگر، بیشتر مؤسسات حسابداری موضوعات مشابهی را پوشش می دهند، اغلب به ترتیب تقریباً یکسان. پیشنهاد می کنیم یک کتاب استاندارد حسابداری را جستجو کنید، شاخص را بررسی کنید و سرفصل ها را با دوره هایی که قصد خرید آن را دارید مقایسه کنید. ما معتقدیم که این دوره به خوبی با نیازهای هر کسی که میخواهد حسابداری مالی یاد بگیرد، مطابقت دارد.
در زیر فهرستی از موضوعات بر اساس بخش آمده است:
بخش SEC 1 مقدمه ای بر حسابداری، سیستم حسابداری دو ورودی، ثبت معاملات با استفاده از بدهی و اعتبار
بخش SEC 2 - ورودی های تنظیم پایان دوره ضبط
بخش SEC 3 - ثبت ورودی های بسته شدن
بخش SEC 4 - معاملات تجاری - معاملاتی که شامل موجودی میشود
بخش SEC 5 - فرضیات جریان هزینه موجودی (FIFO، LIFO، روشهای میانگین وزنی)
بخش SEC 6 - مجلات ویژه دفتر کل فرعی
بخش SEC 7 - تطبیقهای بانکی کنترلهای داخلی نقدی
بخش SEC 8 - حسابهای دریافتنی - روش کمک هزینه روشهای انصراف مستقیم
بخش SEC 9 - روشهای استهلاک تجهیزات کارخانه دارایی
بخش SEC 10 - حسابداری حقوق و دستمزد
بخش SEC 11 - حسابداری مشارکت
بخش SEC 12 - حسابداری برای شرکت ها
بخش SEC 13 - اوراق قرضه قابل پرداخت، یادداشتهای پرداختنی، بدهیهای بلندمدت
بخش SEC 14 - صورت جریان های نقدی
این دوره از اصول اولیه شروع میشود و تا سرفصلهای حسابداری مالی که عموماً در یک برنامه کارشناسی پوشش داده میشوند، کار میکند.
ابتدا، ما توضیح خواهیم داد که حسابداری مالی چیست و اهداف حسابداری مالی چیست. نحوه عملکرد سیستم حسابداری دو ورودی را با اعمال آن در معادله حسابداری یاد خواهیم گرفت. به عبارت دیگر، ما از یک معادله حسابداری برای ثبت تراکنش های مالی با استفاده از سیستم حسابداری دو ورودی استفاده خواهیم کرد.
ما همه موضوعات را با مشت زدن ارائه و سپس به کارگیری مهارت ها با استفاده از مسائل تمرین اکسل به خوبی یاد می گیریم. اگر با نحوه پیمایش در اکسل آشنا نیستید، اشکالی ندارد. ما از کاربرگ های از پیش فرمت شده استفاده خواهیم کرد، ویدیوهای آموزشی گام به گام خواهیم داشت و نسبتاً کند شروع می کنیم.
مرحله بعدی اعمال سیستم حسابداری دوطرفه با استفاده از بدهی و اعتبار است. بدهی ها و اعتبارات برای اکثر مردم مفهوم جدیدی است که با حسابداری آشنایی ندارند، یا شاید بدتر از آن، بسیاری از مردم به دلیل استفاده از آن در زمینه هایی مانند صورتحساب های بانکی، کارت های اعتباری و کارت های بدهی، تصورات نادرستی در مورد معنای بدهی و اعتبار دارند.
قوانین مربوط به بدهی و اعتبار را با جزئیات زیادی پوشش خواهیم داد. سپس تراکنشهای مشابهی را که با استفاده از معادله حسابداری انجام دادهایم، اما اکنون با استفاده از بدهی و اعتبار، ثبت میکنیم.
بعد از اینکه در ثبت تراکنشها با استفاده از بدهی و اعتبار خوب شدیم، ورودیهای تنظیم پایان دوره را یاد خواهیم گرفت. ورودیهای تعدیلکننده برای تنظیم دفاتر بهگونهای استفاده میشوند که مبنای تعهدی در پایان دوره را بهتر نشان دهند، و ابزاری عالی برای اجرای مفاهیم حسابداری تعهدی هستند.
در مرحله بعد، از دادههایی که یاد گرفتهایم با ثبت تراکنشهای مالی در صورتهای مالی، از جمله ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت حقوق صاحبان سهام، جمع آوری کنیم. ما خیلی بعد در دوره یاد می گیریم که یک صورت جریان نقدی بسازیم.
پس از تکمیل صورتهای مالی، نحوه ژورنال کردن و پس از بسته شدن ورودیها را یاد خواهیم گرفت. ورودی های بسته برای پاک کردن حساب های موقت و آماده شدن برای تراکنش هایی که در دوره بعدی ثبت می شوند استفاده می شود.
مراحلی که به تازگی بیان کردیم برای همه حسابداری بسیار مهم هستند و برای حرکت به جلو به درک مناسبی از آنها نیاز داریم. به عبارت دیگر، هرچه این مفاهیم را بهتر درک کنیم، یادگیری بقیه حسابداری مالی طبیعی تر خواهد بود. توصیه می کنیم زمان زیادی را صرف این مفاهیم کنید و اغلب آنها را مرور کنید. به این مهارتها فکر کنید، همانطور که یک بازیکن بیسبال به بازی کردن فکر میکند یا یک نوازنده به نواختن ترازوهای اولیه فکر میکند. ما باید هر روز با اصول اولیه تمرین کنیم.
بعد، موجودی را به ترکیب اضافه می کنیم. همه مهارتهایی که آموختهایم همچنان اعمال خواهند شد، اما اکنون تراکنشهای مربوط به خرید و فروش موجودی را ثبت میکنیم.
ما همچنین یاد خواهیم گرفت که موجودی را با استفاده از روشهای مختلف ردیابی کنیم. ما می توانیم از شناسایی خاص استفاده کنیم. به عبارت دیگر، ما میتوانیم واحد دقیق موجودی را که بهعنوان یک نمایندگی خودرو فروخته شده است، ردیابی کنیم. با این حال، شرکت ها معمولاً از یک فرض جریان هزینه با اقلام کوچکتر که ماهیت یکسانی دارند استفاده می کنند، مفروضاتی مانند First In Fist Out (FIFO) یا Last In Last Out (LIFO). یک شرکت همچنین ممکن است از روش میانگین وزنی استفاده کند.
چاه بعدی دفتر کل فرعی و مجلات ویژه را در نظر می گیرد. تمرکز اصلی ما روی دفتر کل فرعی مربوط به حساب های دریافتنی و حساب های پرداختنی است. حساب های دریافتنی نشان دهنده پول بدهکار به سازمان است.
دفتر کل معاملاتی را که موجودی حساب دریافتنی را تشکیل می دهند بر اساس تاریخ ارائه می کند. با این حال، ما می خواهیم این داده ها توسط مشتریان گزارش شود، بنابراین می دانیم چه کسی و چه مقدار به شرکت بدهکار است، و این دفتر حساب های دریافتنی فرعی است.
ما وضعیت مشابهی با حساب های پرداختنی داریم. حساب های پرداختنی نشان دهنده فروشندگانی است که شرکت به آنها بدهکار است. ما می خواهیم این اطلاعات را بر اساس فروشندگان مرتب کنیم، بنابراین می دانیم به کدام فروشنده ها و چقدر بدهکاریم.
در مرحله بعد، تطبیق بانک و کنترلهای داخلی مربوط به پول نقد را پوشش خواهیم داد. تطبیق بانکی یکی از مهم ترین کنترل های داخلی خارج از خود سیستم حسابداری دو طرفه است. همه مشاغل اعم از بزرگ و کوچک باید یک تطبیق بانکی انجام دهند. تطبیق بانک، موجودی نقدی موجود در دفاتر شرکت را با موجودی نقدی گزارش شده توسط بانک در یک تاریخ مشخص، تاریخ صورتحساب بانکی، معمولاً پایان ماه، تطبیق میدهد.
موجودی صورتحساب بانکی به دلیل اقلام معوق، اقلامی که توسط شرکت ثبت شده، اما هنوز بانک را تسویه نکردهاند، با موجودی دفتری موافقت نمیکند. اقلام معوق، اقلام تطبیقی در یک تطبیق بانکی خواهند بود.
در ادامه نحوه ارزش گذاری حساب های دریافتنی و برخورد با آن دسته از حساب هایی که نمی توانیم از آنها وصول کنیم، یاد می گیرد. به عبارت دیگر، حساب های دریافتنی نشان دهنده پولی است که به کسب و کار برای کارهای انجام شده در گذشته بدهکار است. با این حال، برخی از این مطالبات ممکن است هرگز پرداخت نشوند. چگونه مشتریانی را که فکر نمیکنیم بپردازند حساب میکنیم و حساب دریافتنی را چگونه ارزیابی میکنیم، اگر فکر کنیم ممکن است برخی از مطالبات در آینده وصول نشود، اما نمیدانیم کدام یک از آنها چیست؟
GAAP عموماً به استفاده از روشی به نام روش ذخیره برای ارزش گذاری حساب های دریافتنی نیاز دارد. ما روش کمک هزینه را با روش حذف مستقیم مقایسه خواهیم کرد، روشی ساده تر اما با حسابداری تعهدی نیز مطابقت ندارد.
در مرحله بعد، ماشین آلات و تجهیزات دارایی را پوشش خواهیم داد. دشوارترین مفهوم مربوط به ماشین آلات و تجهیزات، محاسبه و ثبت استهلاک است. استهلاک را می توان با روش های مختلفی محاسبه کرد که از آن جمله می توان به روش خط مستقیم، روش تراز دوگانه نزولی و روش واحدهای تولید اشاره کرد. ما هر روش را با جزئیات مقایسه و مقایسه خواهیم کرد.
ما همچنین نحوه ثبت خرید و فروش ماشین آلات و تجهیزات دارایی را در نظر خواهیم گرفت.
بعد، در مورد پیگیری و گزارش حقوق و دستمزد بحث خواهیم کرد. حقوق و دستمزد به دلیل قوانین حقوق و دستمزد که در آن گنجانده شده است، موضوع بسیار بزرگی است. ما در مورد نحوه محاسبه مالیات بر حقوق، از جمله مالیات بر درآمد فدرال FIT، تامین اجتماعی و مدیکر بحث خواهیم کرد. ما ورودی های مجله مربوط به حقوق و دستمزد را ثبت خواهیم کرد. ورودی های ژورنال حقوق و دستمزد برخی از طولانی ترین و پیچیده ترین ورودی های ژورنالی هستند که در چرخه استاندارد حسابداری ثبت شده اند.
در مرحله بعد، حسابداری مشارکتی را یاد خواهیم گرفت. مفاهیمی که ما در رابطه با سیستم حسابداری دوطرفه یاد گرفتیم، در شراکت ها اعمال می شود. تمرکز ما در حال حاضر بر روی آن معاملات منحصر به فرد برای یک شکل مشارکتی از نهاد خواهد بود. به عنوان مثال، نحوه تخصیص درآمد خالص به حساب سرمایه هر یک از شرکا را مورد بحث قرار خواهیم داد. نوع مشارکت بسیار انعطاف پذیر است و راه های مختلفی وجود دارد که شرکا می توانند در مورد تخصیص درآمد توافق کنند.
در مورد نحوه ثبت تراکنشها هنگامی که شریک جدیدی به شراکت اضافه میشود یا شریک فعلی شراکت را ترک میکند، بحث خواهیم کرد.
ما همچنین نحوه ثبت انحلال یک مشارکت را پوشش خواهیم داد. بخش عمده ای از فرآیند انحلال در مورد بسته شدن سایر انواع واحد تجاری نیز اعمال می شود. با این حال، نوع مشارکت در تخصیص درآمد نهایی به شرکا مطابق با حسابهای سرمایه آنها دشواری بیشتری دارد.
سپس تراکنش را منحصر به یک قالب شرکتی در نظر خواهیم گرفت. مانند شکل مشارکت واحد تجاری، شرکت از همان سیستم حسابداری دو ورودی که در ابتدای دوره یاد گرفتیم استفاده خواهد کرد. در این قسمت با نحوه ثبت فروش سهام سرمایه و فروش سهام ممتاز آشنا می شویم. معاملات مربوط به خرید سهام خزانه را ثبت خواهیم کرد. ما در مورد نحوه ثبت سود سهام نقدی و سود سهام بحث خواهیم کرد.
سپس مفاهیم مربوط به اوراق قرضه پرداختنی، اوراق پرداختی و بدهی های بلند مدت را یاد خواهیم گرفت. بسیاری از مردم با اوراق قرضه به عنوان نوعی سرمایه گذاری آشنا هستند. با انتشار اوراق قرضه از طرف دیگر معامله را در نظر خواهیم گرفت. اوراق قرضه اغلب به عنوان ابزاری برای درک ارزش زمانی مفهوم پول و نرخ های بهره در سطح عمیق تر استفاده می شود. بنابراین، حتی اگر قصد ثبت بسیاری از معاملات مربوط به انتشار اوراق را ندارید، یادگیری مفاهیم ارزشمند فرآیند مفیدی است. اوراق قرضه اغلب با حق بیمه یا تخفیف صادر می شود. سپس حق بیمه یا تخفیف در طول عمر اوراق مستهلک می شود.
درباره نحوه ثبت فروش اولیه اوراق قرضه بحث خواهیم کرد. در مورد نحوه استهلاک تخفیف و حق بیمه اوراق قرضه صحبت خواهیم کرد. ما معاملات مربوط به سود اوراق قرضه را ثبت خواهیم کرد و در مورد معاملات برای انحلال اوراق بحث خواهیم کرد.
این دوره همچنین ضبط یادداشت های قابل پرداخت را پوشش می دهد. یکی از پیچیده ترین اجزای اسکناس های پرداختنی، شکستن سود و بخش اصلی پرداخت است. برای کار شکستن سود و اصل، به یک برنامه استهلاک نیاز داریم. ما برنامههای استهلاک را از ابتدا میسازیم، مهارتی مفید برای درک.
دومین عارضه با اسکناس های قابل پرداخت، شکستن بخش جاری و بلند مدت اسکناس است. ما از برنامه استهلاک برای انجام وظیفه محاسبه بخش جاری و بلند مدت اسکناس های قابل پرداخت استفاده خواهیم کرد.
در نهایت، نحوه ایجاد صورتحساب جریانهای نقدی را مورد بحث قرار خواهیم داد. صورت جریانهای نقدی در صورتهای مالی اولیه همراه با ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت حقوق صاحبان سهام است، اما صورت جریانهای نقدی میتواند پیچیدهتر باشد.
صورت جریانهای نقدی نشاندهنده جریان نقدی است که به سه دسته تقسیم میشود، فعالیتهای عملیاتی، فعالیتهای سرمایهگذاری، و فعالیتهای تامین مالی. ما صورتهای مالی را با استفاده از مبنای تعهدی به جای نقدی تهیه کردهایم. میتوانیم صورت جریانهای نقدی را به عنوان تبدیل مبنای تعهدی به مبنای نقدی در نظر بگیریم.
هنگام ساخت بخش عملیاتی صورت جریان های نقدی می توانیم از دو روش استفاده کنیم، روش مستقیم و روش غیر مستقیم. روش غیر مستقیم رایج تر است و اغلب مورد نیاز است، حتی اگر روش مستقیم را نیز اضافه کنیم. روش غیر مستقیم با درآمد خالص شروع می شود و سپس به جریان نقدی حاصل از عملیات باز می گردد.
نمونه بخشی برای تست در کتاب همراه با دوره:
اولین سوالاتی که هنگام معرفی موضوع جدید پرسیده میشوند، اغلب عبارتند از:
• چیست؟
• چرا باید آن را بدانم؟
ابتدا به سوال دوم می پردازیم: چرا باید حسابداری بدانم؟
پاسخ: چون سرگرم کننده است. از آنجایی که حسابداری سرگرم کننده است احتمالاً اولین چیزی نیست که به ذهن شما خطور می کند، اما ما می خواهیم با این مفهوم شروع کنیم، ایده فکر کردن به حسابداری به عنوان نوعی بازی، نوعی پازل، چیزی که می توانیم آن را بفهمیم. فکر کردن به حسابداری به عنوان یک بازی، یادگیری حسابداری را بسیار لذت بخش تر می کند.
حسابداری را می توان به عنوان "سیستم اطلاعات و اندازه گیری که اطلاعات مربوط به فعالیت های تجاری یک شرکت را شناسایی، ثبت و انتقال می دهد" تعریف کرد (جان جی وایلد، 2015).
فرایند حسابداری شامل جمع آوری داده ها در فرم مربوطه است که می تواند برای تصمیم گیری عملی استفاده شود.
دادهها اغلب با استفاده از فرمها و اسنادی مانند صورتحسابها، فاکتورها و برگههای زمانی شناسایی میشوند. هنگامی که اطلاعات شناسایی شده وارد یک سیستم حسابداری، اغلب الکترونیکی می شود. هدف نهایی حسابداری مالی ایجاد صورتهای مالی شامل ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت حقوق صاحبان سهام است. صورت های مالی برای تصمیم گیری های مرتبط استفاده می شود.
دلایل زیادی برای یادگیری مفاهیم حسابداری وجود دارد، به غیر از سرگرم کننده بودن، اگرچه ما همیشه می خواهیم عامل سرگرم کننده را در ذهن داشته باشیم. برخی از واضح ترین دلایل یادگیری حسابداری عبارتند از:
· حسابداری قالبی را برای درک تجارت ارائه می دهد که آیا ما در بخش حسابداری هستیم یا نه. حسابداری زبان تجارت است، راهی برای برقراری ارتباط با اهداف و عملکرد کسب و کار. همه حوزهها و بخشها از درک حسابداری سود میبرند، زیرا راهی برای برقراری ارتباط بین بخشها فراهم میکند و ارتباطات برای موفقیت تجاری بسیار مهم است.
· مفاهیم حسابداری در امور مالی شخصی ما کاربرد دارد. همه ما باید با امور مالی شخصی خود سر و کار داشته باشیم و یادگیری مفاهیم اولیه حسابداری و تکنیک های ثبت به ما کمک می کند تا خیال ما را هنگام انجام وظایف مالی راحت کنیم.
دلایل دیگر برای یادگیری حسابداری، که چندان واضح نیستند، شامل این است که حسابداری ابزاری عالی برای کمک به توسعه مهارتهای تفکر انتقادی است. حسابداری برای حل مشکلات به استدلال نیاز دارد، و تمرین حسابداری توانایی های استدلال را اصلاح می کند و به ما کمک می کند به روشی سیستماتیک تر و کارآمدتر به مسائل برخورد کنیم.
حسابداری همچنین میتواند همان احساس رضایتی را که هنگام تکمیل یک پازل، تسلط بر یک الگوی موسیقی جدید، یا هنگام انجام یک بازی ماهرانه دریافت میکنیم، ایجاد کند. حسابداری میتواند همان شات دوپامین را زمانی که ما مشکلی را کشف میکنیم، تشخیص میدهیم که چگونه کار میکند و میتوانیم ادعا کنیم که سیستم حسابداری دو ورودی در تعادل است.
حسابداری را می توان با بازی چکرز مقایسه کرد
به عنوان مثال، بازی چکرز با تنظیم مهرهها روی تخته، صفحهگسترده، با پیروی از مجموعهای از قوانین شروع میشود. برای راه اندازی تابلو، باید قوانین این کار را به خاطر بسپاریم. به خاطر سپردن قوانین جنبه سرگرم کننده چکرز نیست، بلکه برای لذت بردن از بازی ضروری است. هنگامی که تخته راه اندازی شد، بازی چکرز با حرکت دادن مهره ها طبق مجموعه ای از قوانین برای رسیدن به یک هدف خاص، حذف مهره های حریف، انجام می شود.
حسابداری از این جهت مشابه است که با یادگیری نحوه تنظیم تابلو شروع می کنیم، هیئت حسابداری یک حساب T یا دفتر کل است. مانند چکرز، ما باید به خاطر بسپاریم که قطعات در کجا روی تخته قرار می گیرند، و تکه های حساب T در کدام سمت قرار می گیرند. بخشهای حسابداری، حسابها و انواع حسابهایی هستند که دارای موجودی عادی در سمت چپ یا راست تابلو، حساب T یا دفتر کل هستند.
هنگامی که موجودی عادی حسابها را بدانیم، با اعمال بدهیها و اعتبارات به حسابها و پیروی از مجموعهای از قوانین که هدف خاصی دارند، ایجاد اطلاعات مرتبط، ایجاد صورتهای مالی، بازی حسابداری را انجام میدهیم.
موانع اصلی یادگیری حسابداری مانند موانع یادگیری موسیقی است.
موانع اصلی برای یادگیری مفاهیم حسابداری، حفظ کردن قوانین است، کار ساده ای است، اما اکثر آنها چندان لذت بخش نیستند.
به خاطر سپردن قوانین همان مانعی است که افراد را از یادگیری بسیاری از فعالیت های کامل، فعالیت هایی مانند یادگیری موسیقی یا یک زبان جدید باز می دارد. برای نواختن موسیقی باید قوانینی را یاد گرفت. ایده قواعد، ساختار، محدودیتها با مفهوم خلاقیتی که ما با ایجاد و نواختن موسیقی مرتبط میدانیم مخالف به نظر میرسد، اما قوانین، ساختار و محدودیتها اغلب الزامات خلاقیت هستند. برای مثال، نوشتن و بهویژه شعر، مستلزم رعایت قوانین سختگیرانه است و بسیاری از نویسندگان بزرگ بهترین کار خود را در حالی انجام دادهاند که در مهلتهای زمانی و ویراستاران محدود شدهاند.
چه نتها، آکوردها یا آهنگها، قبل از استفاده از این مفاهیم آموختهشده برای ایجاد چیزی جدید، ایجاد یا پخش موسیقی، به خاطر سپردن روت لازم است، ساختاری که نقش مهمی در فرآیند ایجاد دارد. ایجاد، البته، بخش سرگرم کننده، بخش کامل، منطقه ای است که باید منتظر آن باشیم، اما حفظ کردن یک بخش ضروری، یک بخش مهم، و بخشی است که ارزش تلاش را دارد.
برای یادگیری حسابداری، اعتماد به سیستم مورد نیاز است
آموزش همه چیز در مورد پرسیدن سؤالات، آزمایش تئوری ها و شک و تردید نسبت به ادعاهایی است که بدون استدلال قانع کننده و بدون پشتوانه حقایق ارائه می شود. حسابداری هم فرقی نمی کند. پرسشگری برای راهاندازی یک سیستم حسابداری کارآمد ضروری است، اما سنت پرسشگری نیز میتواند بهعنوان یک عصا بهعنوان بهانهای برای پیش نرفتن و یافتن اشتباهاتمان مورد استفاده قرار گیرد.
من به دانشجویان حسابداری توصیه میکنم که با ایمان به کارکرد سیستم حسابداری دو ورودی شروع کنند، به روشی مشابه که ما معتقدیم که یک پازل 1000 قطعهای حاوی تمام قطعات مورد نیاز است و میتواند مطابق با تصویر روی جعبه ساخته شود، زیرا بدون این اطمینان، انگیزه حرکت به جلو، تکمیل کار را از دست خواهیم داد و بنابراین لذت تکمیل پروژه را از دست خواهیم داد.
اطمینان از سیستم حسابداری دوطرفه در اولین یادگیری مفاهیم حسابداری ضروری است، زیرا تردید در سیستم ما را از حرکت به جلو برای تکمیل مراحل لازم و جستجوی اشتباهاتی که مرتکب شدهایم محدود میکند. خیلی ساده تر است که ادعا کنیم سیستم کار نمی کند و سپس به دنبال مشکل احتمالی تر، یعنی خطاهای خودمان بگردیم.
ایمان داشتن به یک سیستم به این معنی نیست که ما نباید یک سیستم را زیر سوال ببریم. پرسشها همیشه و در همه حال تشویق میشوند، اما بهتر است به مفاهیم شک و تردید بدهیم و اجازه ندهیم پرسشهای ما از سیستم بهانهای باشد، برای انجام ندادن کار یا کشف مشکل.
سیستم حسابداری دو ورودی برای مدت طولانی وجود داشته است، حداقل از زمان راهب فرانسیسکن لوکا پاچیولی در حدود سال 1494، و در حالی که این درستی آن را ثابت نمی کند، نشان می دهد که در گذشته ابزار مفیدی برای بسیاری از افراد بوده است. ، و بنابراین احتمالاً در آینده برای بسیاری ابزار مفیدی خواهد بود.
حسابداری به دو گروه عمده تقسیم می شود. حسابداری مالی حسابداری مدیریتی.
حسابداری مالی هدف نهایی تولید صورت های مالی است، صورت های مالی که با در نظر گرفتن نیازهای کاربران خارجی طراحی شده اند. هدف حسابداری مالی نسبت به کاربران خارجی ممکن است در ابتدا عجیب به نظر برسد زیرا داده های مالی مورد نیاز است و برای تصمیم گیری های داخلی، مدیریتی و نیز استفاده می شود، اما کاربران خارجی نیازهایی دارند که از بسیاری جهات نیازمند اتکای بیشتر به صورت های مالی است.
کاربران خارجی کاربران خارج از شرکت هستند و شامل سرمایه گذاران، اعتباردهندگان، خدمات درآمد داخلی و مشتریان می شوند. شرکت ها به این کاربران خارجی برای مواردی مانند سرمایه گذاری، وام و پیروی از قوانین و مقررات نیاز دارند.
کاربران خارجی دانش دقیقی از تجارت ندارند و بنابراین برای افزایش سطح اعتماد به اطمینان نیاز دارند، اعتماد جزء ضروری برای انجام معاملات تجاری است. برای افزایش سطح اطمینان، صورتهای مالی ملزم به پیروی از یک قالب دقیق از قوانین طراحی شده برای استانداردسازی گزارشگری مالی هستند. استانداردسازی امکان مقایسه اطلاعات مالی در طول زمان و بین شرکت های مختلف را فراهم می کند.
حسابداری مدیریتی هدفش تولید اطلاعات مرتبط برای تصمیم گیرندگان داخلی است تا تصمیمات درستی بگیرند.
حسابداری مدیریتی شامل استفاده از همان اطلاعات مالی تولید شده در حسابداری مالی است، اما نیازی نیست که اطلاعات در قالب خاصی باشد، زیرا حسابداری مدیریتی کمتر تنظیم شده است. مدیریت اطلاعات دقیقی از شرکت دارد و بنابراین نیاز کمتری به مقررات در مورد قالب داده ها و اطلاعات وجود دارد. مدیریت بهترین قالب را برای بیانیه های مدیریتی تعیین می کند تا به بهترین تصمیم ها کمک کند.
از آنجایی که حسابداری مدیریتی کمتر تنظیم شده است، معمولاً تصور می شود که حسابداری مدیریتی از سازمانی به سازمان دیگر بسیار متفاوت است. در حالی که درست است که شیوههای حسابداری مدیریتی از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت است، بهترین روشها نیز وجود دارد که اعمال میشوند، شیوههایی که آزمون زمان خود را پس دادهاند، و آنهایی که به شرکتهای خوب کمک کردهاند تا عالی باشند. مطالعه حسابداری مدیریتی مطالعه بهترین شیوه های مورد استفاده برای تصمیم گیری های تجاری خوب است.
حسابداری مالی تقریباً به همان شیوه توسعه یافته است، مشاغلی که به دنبال بهترین شیوه ها برای جمع آوری داده ها برای خود و کاربران خارجی هستند. با گذشت زمان، حسابداری مالی این بهترین شیوه ها را به شکل استاندارد شده تثبیت کرده است. استانداردسازی اغلب نوآوری را محدود می کند، اما قالبی واضح برای کاربران خارجی فراهم می کند، که این یکی از معاوضه های مربوط به مقررات است. هنگامی که در مورد چیستی یک حرفه و نیاز به اخلاق و مقررات در یک حرفه صحبت می کنیم، در مورد نیاز به استانداردسازی در حرفه ای مانند حسابداری بیشتر صحبت خواهیم کرد.
اخلاق نقش بسیار زیادی در حسابداری ایفا می کند، همانطور که در اکثر حرفه ها انجام می دهد، تا حدی، زیرا اخلاق با اعتماد سر و کار دارد و اعتماد جزء ضروری هر معامله تجاری است. مفهوم اخلاق بسیار گسترده است، از زمان های قدیم به شدت مورد مطالعه قرار گرفته است، و حوزه ای است که هنوز سؤالات باز زیادی دارد، اما اخلاق مربوط به حسابداری را می توان از جهاتی از بحث گسترده تر محدود کرد.
یکی از راههای اندیشیدن به اخلاق در رابطه با یک حرفه، اجرای نوعی الزام مقولهای است که به گونهای عمل میکند که مایلیم برای کل حرفه جهانی باشد. به عنوان مثال، دزدی می تواند به نفع یک فرد باشد، اما اگر همه دزدی کنند وضعیت همه بدتر است و بنابراین دزدی اشتباه است.
بهطور مشابه، اقدام بهگونهای که گمراهکننده باشد، میتواند به منافعی برای یک فرد منجر شود، اما انجام این کار به این حرفه آسیب میزند و بنابراین اشتباه است. اکثر حرفه ها می توانند مفهومی مانند این را اعمال کنند. دو تا از قدیمی ترین حرفه ها وکالت و پزشکی هستند. دلیل اینکه مشاغل در زمینه هایی مانند حقوق، پزشکی و حسابداری مورد نیاز هستند این است که آنها با دانش تخصصی سروکار دارند، دانشی که اکثر مردم ندارند و بسیاری در مقطعی از زندگی خود به آن وابسته هستند. توزیع نابرابر دانش می تواند انگیزه هایی را برای افراد ایجاد کند تا از طریق فریب به دنبال دستاوردهای کوتاه مدت باشند.
به عنوان مثال، فردی که ادعا میکند دارو میداند میتواند دارویی را تجویز کند که مؤثر نیست و بیمار نمیداند، بیمار چارهای جز اعتماد به تخصص پزشک ندارد. اگر پزشک با تجویز داروهایی که کارآمد نیست از اعتماد سوء استفاده کند، نام حرفه را از برند شغلی منتفع میکند و اگر این عمل به اندازه کافی انجام شود، باعث عدم اعتماد به پزشکی میشود./p>
سناریوی مشابهی را می توان برای بسیاری از زمینه های حسابداری ترسیم کرد، حسابداری به یک رشته تخصصی پیشرفت کرده است، رشته ای که اکثر آنها نمی دانند، اما مجبور می شوند در مقطعی با آن برخورد کنند. نیاز به اعتماد یک حرفه را برای خودتنظیمی و ساختن یک برند محرک میکند. یکی از راههایی که حرفه حسابداری برای خود تنظیم میکند، نیاز به گواهیهای مختلف برای فعالیت در زمینههای مختلف است، گواهیهایی مانند مجوز CPA حسابدار عمومی رسمی. فرآیند صدور گواهینامه به مردم کمک میکند تا سطحی از اعتماد را در اختیار مردم قرار دهد که یک فرد درک اساسی از مفاهیمی که با آنها سروکار دارد داشته باشد و استانداردهای اخلاقی را ارائه کند که باید رعایت شوند.
نمونه ای از نیاز به اعتماد در حسابداری زمانی است که سرمایه گذاران از صورت های مالی برای تصمیم گیری سرمایه گذاری استفاده می کنند. سهامهای قابل معامله عمومی نیاز فزایندهای به شفافیت در گزارشهای مالی خود دارند، زیرا سهام آنها توسط مردم فروخته میشود و معامله میشود، که منفعت زیادی برای شرکتها و سرمایهگذاران، تامین سرمایه برای شرکتها و فرصتهایی برای سود برای سرمایهگذاران است.
برای اینکه یک فرد سرمایه گذاری کند، باید گزینه های خود را تجزیه و تحلیل کند و صورت های مالی ابزار اصلی برای این تجزیه و تحلیل است. اگر سرمایه گذاران به اعداد گزارش شده در صورت های مالی اعتماد نداشته باشند، نحوه گزارش اعداد را درک نکنند یا نتوانند اعداد را با شرکت های مرتبط مقایسه کنند، معاملات سرمایه گذاری به دلیل کمبود اطلاعات و اعتماد کاهش می یابد.
اقتصاد به اعتماد به سیستم به عنوان یک مؤلفه اصلی نیاز دارد که تعاملات را حفظ میکند، افراد را وادار به پذیرش ریسکهای حسابشده، سوق دادن افراد به انجام کسبوکار و محرک رشد و نوآوری میکند.
تقلب یکی از مؤلفههای بحث اخلاق است، تقلب تلاش عمدی برای فریب دادن به نفع شخصی است. کلاهبرداری می تواند اشکال مختلفی در تجارت داشته باشد، از سرقت گرفته تا جعل صورت های مالی برای افزایش قیمت سهام و افزایش پرداخت پاداش.
بیشتر مردم بر این باورند که کلاهبرداری در مورد به کارگیری افراد مناسب، افراد صادق، افرادی با صداقت است. در حالی که افراد مناسب مؤلفه بزرگی هستند، اما تنها یک مؤلفه نیستند. افراد خوب در یک محیط یا فرهنگ بد می توانند قربانی ذهنیت گروهی شوند. کسبوکارها میتوانند با شناخت شرایطی که تقلب را تقویت میکنند و گامهای فعال در کاهش آنها، احتمال تقلب را کاهش دهند.
یک جرم شناس ایده مثلث تقلب را معرفی کرده است که از سه عامل تشکیل شده است که احتمال کلاهبرداری را افزایش می دهد. عوامل تقلب عبارتند از فرصت، فشار، و منطقی کردن.
فرصت به این معناست که توانایی ارتکاب کلاهبرداری و دستگیر نشدن وجود داشته باشد یا حداقل درک شود. به عنوان مثال، اگر شرکتی سیاست نگهداری وجه نقد خرد خود را در جعبه کفشی در وسط اتاق ناهار داشته باشد، فرصت سرقت بدون شناسایی بیشتر از زمانی است که پول در مکانی امنتر گذاشته شود.
فشار یا انگیزه به این معنی است که یک فرد تحت فشار نوعی، اغلب مالی است. اگر پول کم باشد، احتمال ارتکاب کلاهبرداری توسط یک فرد به میزان قابل توجهی افزایش می یابد.
عقلانی شدن زمانی است که شخص عملی را توجیه می کند. ذهن ما در منطقی کردن عالی است. ما عموماً معتقدیم که قبل از عمل فکر می کنیم، اما اغلب عمل می کنیم و سپس عمل را از طریق عقلانی کردن توجیه می کنیم. منطقی کردن یکی از دلایلی است که کلاهبرداری تمایل دارد ادامه یابد و حتی در طول زمان تشدید شود.
به عنوان مثال، اگر شرکتی پول خرد را در اتاق ناهار گذاشت، یک کارمند ممکن است دزدی را با این استدلال که تقصیر شرکت است که از داراییهایش بهتر محافظت نمیکند، توجیه کند. اگرچه ممکن است این درست باشد که گذاشتن پول نقد در وسط اتاق ناهار، کنترل داخلی خوبی برای یک شرکت نیست، اما توجیهی برای سرقت نیست. یکی دیگر از توجیههای رایج این است که یک شرکت بزرگ و ثروتمند است در حالی که یک کارمند ممکن است احساس کوچک و فقیر کند و گرفتن از ثروتمندان برای دادن به فقرا بد نیست. باز هم ممکن است این گفته حقیقت داشته باشد، اما دلیلی برای توجیه دزدی نیست.
شرکتها میتوانند با شناخت این عوامل تقلب و برداشتن گامهای فعال برای کاهش آنها، از جمله کنترلهای داخلی، احتمال تقلب را کاهش دهند. به عنوان مثال، شرکت ها باید از دارایی ها محافظت کنند و باید فرهنگ صداقت، ارتباط و احترام ایجاد کنند، فرهنگی که باید از بالا به پایین نشان داده شود. اگر فرهنگ در بالا بد باشد، کارمندان خوب نمی توانند فرهنگ را از پایین بالا بکشند.
عینیت - برای ارائه اطلاعات مفید برای سرمایه گذاران اعتباردهندگان و دیگران. مفهوم عینیت بدیهی به نظر می رسد، اما ما همیشه باید هدف نهایی را در ذهن داشته باشیم، ایجاد اطلاعات مفید برای کاربران خارجی. حسابداری مالی با هدف تولید اطلاعات مفید برای کاربران خارجی مانند سرمایه گذاران، اعتباردهندگان و مشتریان است که قالب این اطلاعات معمولاً صورت های مالی است. با پیشبینی نیازهای کاربران خارجی، میتوانیم قوانین و دستورالعملهایی را برای ارائه بیشترین ارزش تنظیم کنیم.
ویژگی های کیفی - نیاز به اطلاعات مرتبط، قابل اعتماد و قابل مقایسه. ویژگی های مربوط بودن، قابلیت اطمینان و مقایسه با هدف ارائه اطلاعات مفید مرتبط است زیرا کاربران خارجی برای این ویژگی ها ارزش قائل هستند.
· مرتبط به این معنی است که اطلاعات مربوط به نیازهای کاربران یا ضروری است. اطلاعات مرتبط می تواند اطلاعاتی باشد که بر فرآیند تصمیم گیری تأثیر می گذارد. برای مثال، بانکی که تصمیم میگیرد به یک کسبوکار وام بدهد یا نه، ممکن است برای ارزیابی احتمال توانایی کسبوکار برای بازپرداخت وام در آینده، صورتهای مالی درخواست کند.
· قابل اعتماد به این معنی است که اطلاعات باید مورد اعتماد باشد یا باید اعتقاد داشت که بدون اشتباهات مادی است و به روشی منصفانه ارائه شده است. به عنوان مثال، بانکی که تصمیم می گیرد به یک کسب و کار وام بدهد یا خیر، ممکن است صورت های مالی را درخواست کند و اطمینان حاصل کند که می توان به آن ها اعتماد کرد. بخشی از الزامات اطمینان ممکن است این باشد که صورتهای مالی به شکل استاندارد و پیرو مجموعهای از قوانین استاندارد ارائه شود. همچنین ممکن است بانک برای افزایش سطح قابلیت اطمینان، بازبینی یا حسابرسی شخص ثالث را درخواست کند.
· قابلیت مقایسه به این معنی است که اطلاعات مالی باید با دوره های قبل و سایر شرکت ها قابل مقایسه باشد. قابلیت مقایسه مستلزم استانداردسازی است، روشی سیستماتیک برای جمع آوری داده ها از زمانی به زمان دیگر. برای مثال، بانکی که تصمیم می گیرد به یک کسب و کار وام بدهد یا نه، ممکن است بخواهد مالی
را مقایسه کندعملکرد عملکرد با سالهای قبل را برای مشاهده اینکه آیا بهبودی حاصل شده است یا خیر و صورتهای مالی را با سایر مشاغل در صنعت مقایسه کنید. برای اینکه مقایسه صورت های مالی مرتبط باشد، باید در ارائه مطابقت داشته باشد.
فرض دائمی - این فرض که کسب و کار به جای بسته شدن به فعالیت خود ادامه می دهد. ما فرض میکنیم که یک کسبوکار برای ماندن در کسبوکار، برای داشتن هدف تولید درآمد و رشد، در تجارت است. اگر یک کسب و کار در حال برنامه ریزی برای توقف کسب و کار است یا در حال ورشکستگی است، رفتار آنها احتمالاً بسیار متفاوت از زمانی است که برای ادامه کسب و کار برنامه ریزی کرده اند. کسبوکاری که ادامهدار نیست، کسبوکاری که قصد دارد فعالیتهای خود را متوقف کند، باید این اطلاعات را برای خوانندگان صورتهای مالی خود افشا کند تا خوانندگان بتوانند فرض پیشفرض خود را مبنی بر اینکه کسبوکار همچنان فعال است تغییر دهند.
فرض واحد تجاری مجزا - به این معنی است که حسابداری تجاری جدا از حسابداری شخصی و سایر کسب و کارها نگهداری می شود. تفکیک حسابداری تجاری و حسابداری شخصی از نظر مفهومی واضح است، این جدایی اطلاعات مرتبط بیشتری را برای تصمیم گیری های تجاری ارائه می دهد، اما در عمل می تواند دشوار باشد. مفهوم محرک برای تصمیم گیری در مورد اینکه آیا یک معامله حسابداری تجاری است یا شخصی، هدف پشت معامله، دلیل معامله است. هر تراکنش دلیلی خواهد داشت و ما باید مشخص کنیم که دلیل آن تجاری است یا شخصی.
هدف کسب و کار تولید درآمد است. بیانیه ماموریت یک کسب و کار مشخص می کند که یک کسب و کار برای ایجاد درآمد چه کاری انجام می دهد، اما از دیدگاه حسابداری، هدف تولید درآمد به هدایت اقدامات تجاری کمک می کند و به ما کمک می کند تا معاملات را به عنوان تجاری یا شخصی طبقه بندی کنیم.
اهداف شخصی ممکن است شامل هدف شاد بودن یا خوب زیستن باشد. اهداف شخصی از فردی به فرد دیگر متفاوت خواهد بود، و برای جزئیات بیشتر در مورد اهداف شخصی، ما باید به مطالعه فلسفه، موضوعی برای زمانی دیگر، مراجعه کنیم، اما هدف از زندگی خوب با نیازهای ما مطابقت دارد. اگر دلیل محرک یک معامله شاد بودن یا خوب زندگی کردن باشد، حسابداری تجاری از حسابداری شخصی و سایر مشاغل جدا نگه داشته می شود. تفکیک حسابداری تجاری و حسابداری شخصی از نظر مفهومی واضح است، این جدایی اطلاعات مرتبط بیشتری را برای تصمیم گیری های تجاری ارائه می دهد، اما در عمل می تواند دشوار باشد. مفهوم محرک برای تصمیم گیری در مورد اینکه آیا یک معامله حسابداری تجاری است یا شخصی، هدف پشت معامله، دلیل معامله است. هر تراکنش دلیلی خواهد داشت و ما باید مشخص کنیم که دلیل آن تجاری است یا شخصی.
هدف کسب و کار تولید درآمد است. بیانیه ماموریت یک کسب و کار مشخص می کند که یک کسب و کار برای ایجاد درآمد چه کاری انجام می دهد، اما از دیدگاه حسابداری، هدف تولید درآمد به هدایت اقدامات تجاری کمک می کند و به ما کمک می کند تا معاملات را به عنوان تجاری یا شخصی طبقه بندی کنیم.
اهداف شخصی ممکن است شامل هدف شاد بودن یا خوب زیستن باشد. اهداف شخصی از فردی به فرد دیگر متفاوت خواهد بود، و برای جزئیات بیشتر در مورد اهداف شخصی، ما باید به مطالعه فلسفه، موضوعی برای زمانی دیگر، مراجعه کنیم، اما هدف از زندگی خوب با نیازهای ما مطابقت دارد. اگر دلیل محرک یک تراکنش، شاد بودن یا خوب زندگی کردن باشد، نه هدف خاص تر تولید درآمد، معامله یک معامله شخصی است.
نمونهای از تفکیک اهداف تجاری و شخصی، ایجاد یک حساب جاری تجاری جداگانه است، یک حساب جداگانه که به ما امکان میدهد درآمد و هزینههای کسب و کار را سریعتر ردیابی کنیم، بیشتر سپردهها در حساب جاری کسبوکار درآمد و بیشتر برداشتها هزینه است. .
تفاوت بین هزینه کسب و کار و هزینه شخصی هدف هزینه است. به عنوان مثال، اگر برای شام بیرون رفتیم، هزینه غذا بسته به هدف ممکن است کاری یا شخصی باشد. اگر مشتریان را به شام می بردیم تا کارهای تجاری جدید را انتخاب کنند، وعده غذایی یک هزینه تجاری است و اگر خانواده خود را برای تفریح و زندگی خوب برای شام بیرون ببریم، هزینه شخصی خواهد بود.
همانطور که هزینه ها می توانند تجاری یا شخصی باشند، دارایی ها نیز می توانند ماهیت تجاری یا شخصی داشته باشند. به عنوان مثال، اگر ساختمانی را به قصد ساخت ابزارک برای فروش بخریم، ساختمان به جای هزینه، دارایی خواهد بود، زیرا به درآمدزایی در آینده کمک می کند و هنوز مصرف نشده است. از سوی دیگر، اگر ساختمانی را بخریم تا در آن به عنوان خانه زندگی کنیم، این یک دارایی شخصی خواهد بود و هدف این است که خوب زندگی کنیم.
ما میتوانیم حوزههای بسیاری را در نظر بگیریم که اهداف تجاری و شخصی با هم تداخل دارند، مناطقی که طبقهبندی معامله دشوار است. برای مثال، ممکن است هم خانواده و هم مشتریان را به شام ببریم یا ممکن است از خانه خود کار کنیم. به عنوان حسابدار، وظیفه ما این است که تا آنجا که ممکن است بخش تجاری و شخصی را متمایز کنیم تا عملکرد خود را بهتر بسنجیم.
اهداف کسبوکار ما را میتوان در اهداف شخصی بزرگتر ما در نظر گرفت، تولید درآمد بخشی از اهداف شخصی بزرگتر ما برای خوب زیستن است.
همانطور که کسب و کار رشد میکند و به هدف کسبوکار یعنی تولید درآمد دست مییابد، صاحبان درآمد میتوانند شروع به برداشت پول و منابع از کسبوکار کنند تا برای اهداف شخصی بزرگتر خود یعنی زندگی خوب استفاده شوند.
"اصول حسابداری پذیرفته شده عمومی (GAAP) حداقل استانداردها و دستورالعمل های حسابداری مالی و گزارشگری است. هیئت استانداردهای حسابداری مالی (FASB)، هیئت استانداردهای حسابداری دولتی (GASB) و هیئت مشورتی استانداردهای حسابداری فدرال (FASAB) مجاز به ایجاد این اصول هستند. (AICPA، n.d.)
حسابداری مالی تلاش می کند اطلاعات مالی مرتبط، قابل اتکا و قابل مقایسه تولید کند زیرا این ویژگی ها برای استفاده کنندگان گزارش های مالی، به ویژه برای استفاده کنندگان خارجی گزارش های مالی، ارزش ایجاد می کند.
ایجاد و اجرای دستورالعملهای استاندارد برای پردازش و گزارشدهی صورتهای مالی، صورتهای مالی را مرتبطتر، قابل اعتمادتر و قابل مقایسهتر میکند. استانداردها به استاندارد کردن گزارشگری مالی کمک می کنند و صورت های مالی را در طول زمان و با سایر شرکت ها قابل مقایسه می کنند.
کمیسیون بورس و اوراق بهادار SEC اختیار تنظیم اصول پذیرفته شده حسابداری GAAP را دارد و SEC بسیاری از مسئولیت های تنظیم GAAP را به هیئت استانداردهای حسابداری مالی FASB واگذار کرده است. SEC یک سازمان دولتی است و FASB یک گروه بخش خصوصی است. سیستم تفویض اختیار به یک گروه بخش خصوصی منطقی است زیرا حرفه حسابداری، مانند هر حرفه ای، انگیزه ای برای خود تنظیمی دارد و درک بهتری از مشکلات درون این حرفه و بهترین راه حل برای آنها دارد.
راههای مفید زیادی برای تفکیک و دستهبندی نهادهای تجاری وجود دارد که یکی از آنها بر اساس شکل کسبوکار، بر اساس نوع ساختار کسبوکار است. یکی دیگر از رابطه یک کسب و کار با موجودی، اینکه آیا کسب و کار موجودی می فروشد و آیا آنها موجودی موجودی را که می فروشند تولید می کنند.
سه دسته کلی ساختار کسب و کار عبارتند از: مالکیت انحصاری، مشارکت و شرکت.
مالکیت انحصاری کسب و کاری است که متعلق به یک نفر است و رایج ترین نوع کسب و کار در ایالات متحده است. مزایای یک شرکت انفرادی این است که شکل گیری آنها آسان و ارزان است. فردی که شروع به فعالیت به عنوان یک تجارت و ایجاد درآمد می کند، به طور پیش فرض یک مالک انحصاری است مگر اینکه نوع دیگری از سازمان ها را ایجاد کند. درآمد یک مالک انفرادی مشمول مالیات است، اما در اظهارنامه مالیاتی فردی، در فرم 1040 که توسط یک جدول تکمیلی C پشتیبانی می شود، گزارش می شود.
معایب یک مالک انحصاری شامل حفاظت از مسئولیت شخصی محدود و توانایی تولید سرمایه محدود در مقایسه با انواع دیگر سازمانها است.
شرکت شبیه به یک مالک انفرادی است با این تفاوت که شرکت اکنون دو یا چند شریک دارد. یک مشارکت دارای همان مزیت تشکیل آسان و همان معایب مواجهه با مسئولیت و تولید سرمایه محدود است.
شرکت یک شخص حقوقی جداگانه است. شرکتها نسبت به شرکت انفرادی کمتر رایج هستند اما بیشترین درصد از کل درآمد ایالات متحده را تولید میکنند. مزایای یک شرکت شامل این است که آنها از طریق یک شخص حقوقی مجزا، حمایت از مسئولیت را ارائه می دهند، این تئوری این است که دارایی های شرکت بدهکار هستند اما دارایی های شخصی نیستند، دارایی های شخصی در مقایسه با انواع دیگر سازمان ها از حمایت بیشتری برخوردار هستند. معایب یک شرکت شامل این است که تشکیل آنها پرهزینه تر است، نگهداری آنها پیچیده تر است و می تواند منجر به مالیات مضاعف شود.
در مورد انواع موجودیت ها می توان خیلی بیشتر گفت، اما این یک نقطه شروع خواهد بود. از منظر حسابداری، ما با معاملات مربوط به یک شرکت انفرادی شروع می کنیم و سپس به یک مشارکت و سپس یک شرکت بزرگ می رویم. دلیل شروع کار با مالکیت انحصاری این است که این یک شکل تجاری است که بیشتر افراد می توانند با آن ارتباط برقرار کنند و به این دلیل که بسیاری از معاملات یافت شده در یک شرکت انفرادی برای همه انواع نهاد یکسان خواهد بود.
سپس ما به سمت شراکت حرکت خواهیم کرد و بر حوزههایی تمرکز میکنیم که با مالکیت انفرادی متفاوت است. بسیاری از تراکنش ها و فرآیندها یکسان خواهند بود، هر دو نهاد نیاز به ثبت پرداخت اجاره بها دارند، کارمندان و خدمات آب و برق، هر دو نهاد درآمد را ثبت می کنند. با این حال، معاملات در بخش حقوق صاحبان سهام متفاوت خواهد بود زیرا یک مشارکت دو یا چند مالک خواهد داشت، بنابراین بخش سهام جایی است که ما بیشتر وقت خود را در آن صرف می کنیم.
سپس به یک شرکت میرویم و روی حوزههایی که متفاوت هستند تمرکز میکنیم. بسیاری از معاملات ثابت خواهند ماند، اما بخش حقوق صاحبان سهام یکی از حوزههایی است که متفاوت است، مالکان اکنون سهامداران هستند.
یک راه مفید دیگر برای طبقهبندی کسبوکارها بر اساس صنعت یا اینکه آیا آنها از موجودی استفاده میکنند و اینکه آیا موجودی تولید میکنند یا خیر است. یک شرکت خدماتی موجودی نمی فروشد، یک تجارت تجاری موجودی را خریداری و می فروشد، و یک تجارت تولیدی برای فروش موجودی تولید می کند.
رابطه یک شرکت با موجودی، تأثیر قابل توجهی بر بسیاری از معاملات و گزارشات حسابداری دارد. ما کار خود را با یک شرکت خدماتی شروع خواهیم کرد، با استفاده از منطق مشابهی که هنگام شروع کار با یک شرکت انفرادی انجام دادیم. شرکت های خدماتی بسیاری از معاملات مشابه شرکت هایی که با موجودی سر و کار دارند انجام می دهند، اما نیازی به ردیابی موجودی ندارند. سپس به شرکتهای بازرگانی، شرکتهایی که موجودی را خرید و فروش میکنند، میرویم و اقلام متفاوت را اضافه میکنیم، اقلام مربوط به موجودی. سپس به شرکتهای تولیدی، شرکتهایی که موجودیها را تولید میکنند، چیزهایی را اضافه میکنیم که متفاوت هستند، ردیابی موجودی از مواد اولیه تا کار در فرآیند و سپس به کالاهای نهایی.
اصل عمومی پذیرفته شده حسابداری GAAP مبتنی بر مفاهیم تعهدی خواهد بود. مبنای تعهدی را می توان با مبنای نقدی مقایسه و مقایسه کرد، مبنای نقدی یک روش ساده شده است، روشی که اطلاعاتی به اندازه روش تعهدی مفید، مرتبط یا دقیق ارائه نمی دهد.
مبنای نقدی - درآمد را هنگام دریافت وجه نقد و هزینه ها را هنگام پرداخت وجه نقد ثبت می کند. مبنای نقدی مبنای مورد نیاز GAAP نیست، قوانین GAAP به دنبال مبنای تعهدی، اما درک مبنای نقدی به درک نحوه عملکرد مبنای تعهدی و دلایل آن کمک می کند. پول نقد و درآمد یکسان نیستند، همانطور که در هنگام ثبت تراکنش ها خواهیم دید، اما مبنای نقدی از پول نقد به عنوان شاخصی برای ثبت درآمد استفاده می کند. مفهوم پایه نقدی مانند یک آتش نشان است که دود را دنبال می کند تا به آتش برسد، دود مکان دقیق را مشخص نمی کند اما به اندازه کافی نزدیک است. جمع آوری پول نقد همیشه با مکان دقیق در زمان درآمد برابر نیست، اما اغلب به اندازه کافی نزدیک است.
همانطور که درآمدها هنگام دریافت وجه نقد بر مبنای نقدی ثبت میشوند، هزینهها نیز زمانی ثبت میشوند که وجه نقد بر مبنای نقدی پرداخت میشوند. پول نقد و مخارج نیز یکسان نیستند، همانطور که در هنگام ثبت تراکنش ها خواهیم دید، اما مبنای نقدی از پول نقد به عنوان شاخصی برای ثبت هزینه ها استفاده می کند. مفهوم پایه نقدی مانند یک آتش نشان است که دود را دنبال می کند تا به آتش برسد، دود مکان دقیق را مشخص نمی کند اما به اندازه کافی نزدیک است. پرداخت نقدی همیشه با مکان دقیق در زمان انجام مخارج برابر نیست، اما اغلب به اندازه کافی نزدیک است.
تعداد بسیار کمی از مشاغل از مبنای نقدی خالص استفاده می کنند زیرا مواقعی وجود دارد که دود به آتش نزدیک نیست، مواقعی که درآمد نزدیک به جمع آوری پول نقد نیست، و مواقعی وجود دارد که تهاجم هزینه به پرداخت نقدی نزدیک نیست. به عنوان مثال، تقریباً هر کسب و کاری پرداخت نقدی 100000 دلاری برای یک ساختمان را به عنوان دارایی ساختمان به جای هزینه هزینه های ساختمان تشخیص می دهد، حتی اگر پول نقد پرداخت شود. دلیل ثبت یک ساختمان به عنوان دارایی این است که دارایی هنوز مصرف نشده است، هنوز برای ایجاد درآمد استفاده نشده است.
مبنای تعهدی - توسط دو اصل اصلی هدایت می شود، اصل شناسایی درآمد و اصل تطبیق. شناسایی درآمد با زمان شناسایی درآمد و اصل تطبیق با زمان ثبت هزینه ها سروکار دارد.
اصل شناسایی درآمد، درآمد را زمانی ثبت میکند که درآمد حاصل میشود، زمانی که همیشه با زمان پرداخت درآمد یکسان نیست. یافتن زمان دقیق کسب درآمد همیشه آسان نیست، اما معمولاً زمانی است که کار تکمیل شده است. به عنوان مثال، زمانی که درآمد برای یک شرکت خدماتی به دست آمده است، زمانی است که کار تکمیل شده است، زمانی که خدمات انجام می شود، و زمانی که درآمد برای یک شرکت تجاری به دست می آید، زمانی است که موجودی کالا به مشتری تحویل داده می شود. یک روش تعهدی به آتشنشان نزدیکتر است که از سیستم GPS برای مشخص کردن مکان دقیق آتشسوزی استفاده میکند تا اینکه فقط با دنبال کردن دود مکان را تخمین بزند.
به عنوان مثال، یک کامیون حمل مواد غذایی ممکن است سیاستی مبنی بر پذیرش پول نقد برای غذا داشته باشد. سیاست پذیرش نقدی به عنوان تنها روش پرداخت به این معنی است که زمان دریافت وجه نقد و زمان انجام کار یکسان خواهد بود. بنابراین، هم روش نقدی و هم روش تعهدی منجر به ثبت یک مجله میشود، اما به دلایل مختلف، روش نقدی مبتنی بر وجه نقد دریافتی است، روش تعهدی بر اساس درآمدهای حاصل از درآمد، با تحویل غذا هدایت میشود. .
از طرف دیگر، یک تجارت حسابداری اغلب باید کار را انجام دهد، پس از اتمام کار، از مشتری صورتحساب بفرستد و در آینده از طریق پست چک کند. اصل تشخیص درآمد مستلزم شناسایی درآمد در زمان انجام کار است، اغلب زمانی که فاکتور ایجاد میشود و نه هنگام دریافت وجه نقد. قالب این تراکنشها را کمی بعدتر پوشش خواهیم داد، اما در حال حاضر، متوجه شوید که درآمد، عمل کسب درآمد است که با دریافت وجه نقد متفاوت است، پول نقد معمولاً شکل پرداخت برای درآمد کسب شده است. انواع دیگری از پرداخت وجود دارد، از جمله تجارت یا مبادله، اما پول نقد رایج ترین روش پرداخت است. اصل تشخیص درآمد شبیه به این است که اکثر ما هنگام کار برای یک شرکت به حقوق خود فکر می کنیم. یک کسب و کار ممکن است یک هفته در میان به کارمندان حقوق بدهد، اما یک کارمند در هفته ای که کار انجام شده است، درآمد کسب کرده است. انتظار می رود که شرکت حتی اگر کارمند شرکت را ترک کند، بابت کار انجام شده به کارمند پول پرداخت کند. به عنوان مثال، اگر کارمندی طبق قرارداد کاری خود هفته گذشته 1000 دلار دستمزد دریافت کرده باشد و کار در این هفته خاتمه یابد، کارمند همچنان انتظار پرداخت 1000 دلار برای کار انجام شده در هفته گذشته را دارد، برای درآمدی که هفته گذشته توسط کارمند به دست آورده است، حتی اگر هنوز پول نقد دریافت نشده بود.
دریافت وجه نقد قبل از انجام کار ممکن است، اما کمتر رایج است، درآمد هنوز در زمانی که کار بر مبنای تعهدی انجام می شود به جای زمان دریافت پرداخت، ثبت می شود. به عنوان مثال، یک شرکت روزنامه قبل از انجام کار، قبل از تحویل روزنامه، پول جمع آوری می کند. یک شرکت روزنامه اغلب برای یک سال اشتراک پول جمع آوری می کند و سپس با تحویل روزنامه ها در آینده درآمد کسب می کند. طبق روش تعهدی، شرکت روزنامه باید منتظر ثبت درآمد باشد تا زمانی که با انجام کار، با تحویل اوراق، درآمد کسب کند، حتی اگر از قبل پول نقد در دست داشته باشد. حتی اگر شرکت پول نقد مربوط به فروش های آتی را دارد، اما درآمدی برای آن
به دست نیاورده استاینجا را کلیک کنید
دریافت وجه نقد قبل از انجام کار ممکن است، اما کمتر رایج است، درآمد هنوز در زمانی که کار بر مبنای تعهدی انجام می شود به جای زمان دریافت پرداخت، ثبت می شود. به عنوان مثال، یک شرکت روزنامه قبل از انجام کار، قبل از تحویل روزنامه، پول جمع آوری می کند. یک شرکت روزنامه اغلب برای یک سال اشتراک پول جمع آوری می کند و سپس با تحویل روزنامه ها در آینده درآمد کسب می کند. طبق روش تعهدی، شرکت روزنامه باید منتظر ثبت درآمد باشد تا زمانی که با انجام کار، با تحویل اوراق، درآمد کسب کند، حتی اگر از قبل پول نقد در دست داشته باشد. حتی اگر شرکت پول نقد مربوط به فروش های آتی را در اختیار داشته باشد، اما درآمد حاصل از فروش های آتی را به دست نیاورده است و اگر روزنامه ها را در آینده تحویل ندهند، پول را بدهکار خواهند کرد.
همانطور که قبلاً ذکر شد، روشهای زیادی وجود دارد که میتوان سیستم حسابداری دو ورودی را بیان کرد، از جمله استفاده از معادله حسابداری، بدهیها و اعتبارات، و ترازنامه. ما در این بخش بر روی معادلات حسابداری تمرکز خواهیم کرد. مزایای معادله حسابداری شامل استفاده از یک فرمول ساده، ریاضی ساده است که قابل توضیح و درک است. معاملات با استفاده از تقارن معادله حسابداری شرح داده خواهد شد. مشکل استفاده از معادله حسابداری برای ثبت معاملات و تهیه صورت های مالی این است که به اندازه استفاده از بدهی ها و اعتبارات کارآمد نیست. ما مفهوم تعادل را با استفاده از معادله حسابداری یاد خواهیم گرفت، اما همانطور که انجام می دهیم، به خاطر داشته باشید که معادله حسابداری تمام داستان نیست، ما نیاز به درک مفاهیم جدید، مفاهیم بدهی و اعتبار، برای ثبت داده ها داریم. برای تهیه صورت های مالی به خوبی.
معادله حسابداری این است:
دارایی = بدهی ها + حقوق صاحبان سهام
قالب بالا رایجترین شکل معادله حسابداری برای حسابداری مالی است زیرا سمت چپ معادله نشان میدهد که کسبوکار دارای چه چیزی است و سمت راست نشان میدهد که به چه کسی بدهکار است، یا بدهی شخص ثالث یا مالک. . با در نظر گرفتن معادله حسابداری، فرض واحد تجاری جداگانه ما را به یاد بیاورید. در نظر گرفتن کسب و کار به عنوان یک واحد مجزا به درک معادله حسابداری کمک می کند، سمت چپ علامت مساوی نشان می دهد که واحد مجزا دارای چه چیزی است، سمت راست نشان می دهد که چه کسی نسبت به مالکیت واحد جداگانه ادعا دارد.
از آنجایی که معادله حسابداری یک فرمول است، حداقل به دو صورت دیگر قابل بیان است. راه دوم برای نوشتن معادله این است:
دارایی ها – بدهی ها = حقوق صاحبان سهام
قالب معادله حسابداری فوق مفید است زیرا تأکید می کند که حقوق صاحبان سهام ارزش دفتری شرکت است، مبلغی که پس از کسر بدهی ها از دارایی ها باقی می ماند، مبلغی که می توان آن را خالص دارایی نیز نامید. برای درک معنای حقوق صاحبان سهام میتوان انحلال یک شرکت، فروش داراییها به صورت نقدی، پرداخت بدهیهای بدهی و باقیمانده وجوه نقدی که پس از آن در اختیار مالک قرار میگرفت، در نظر گرفت، این مقدار در صورت وجود دارایی برابر با حقوق صاحبان سهام است. به ارزش دفتری فروخته می شود توجه داشته باشید که تمام دارایی ها به مبلغ دقیقی که هنگام فروش یک کسب و کار گزارش شده فروخته نمی شود. به عنوان مثال، یک دارایی از تجهیزات به ارزش 50000 دلار ممکن است به قیمت 50000 دلار در بازار آزاد فروخته نشود، احتمالاً با قیمتی کمتر از 40000 دلار یا چیزی بیشتر از 60000 دلار فروخته شود. در فرصتی دیگر در این مورد بیشتر بحث خواهیم کرد. در حال حاضر، به یاد داشته باشید که حقوق صاحبان سهام خالص دارایی ها را بر اساس ارزش دفتری نشان می دهد، دارایی ها منهای بدهی ها.
روش سوم برای نوشتن معادله حسابداری این است:
دارایی ها – حقوق صاحبان سهام = بدهی ها
این قالب معادله حسابداری چندان مفید نیست، اما روش دیگری است که معادله حسابداری را می توان به صورت جبری بیان کرد.
انواع حساب شامل داراییها، بدهیها، حقوق صاحبان سهام، درآمد و هزینهها است. توجه داشته باشید که انواع حساب ها با حساب های واقعی یکسان نیستند، هر نوع حساب دارای چندین حساب است که در دسته بندی قرار می گیرند. درک انواع حسابها و حسابهایی که در هر دسته نوع حساب قرار میگیرند برای فرآیند حسابداری ضروری است.
دارایی ها منابع متعلق به کسب و کار هستند. رایج ترین دارایی، وجه نقد است، اما دارایی ها شامل حساب های دریافتنی، پیش پرداخت ها، زمین، ساختمان و تجهیزات نیز می شود. داراییها مواردی هستند که هنوز مصرف نشدهاند، منابعی هستند که در آینده برای دستیابی به اهداف تجاری و کمک به درآمدزایی استفاده میشوند.
بدهی ها مطالبات طلبکاران هستند. بدهی ها از معامله ای ناشی می شوند که در گذشته اتفاق افتاده است و شرکت را برای پرداخت های آتی متعهد می کند. خرید چیزی در کارت اعتباری نمونه ای از نحوه ایجاد یک بدهی است، معامله تعهدی برای پرداخت نقدی در آینده ایجاد می کند. حسابهای بدهی شامل حسابهای پرداختنی، یادداشتهای پرداختنی، و اوراق قرضه پرداختنی است.
حقوق صاحبان سهام ادعای مالک نسبت به دارایی ها است. حقوق صاحبان سهام برابر است با دارایی ها منهای بدهی ها. حقوق صاحبان سهام اغلب گیجکنندهترین بخش معادله حسابداری است، تا حدی، زیرا انواع سازمانهای مختلف بخش حقوق صاحبان سهام را متفاوت سازماندهی میکنند و به این دلیل که بخش حقوق صاحبان سهام در فرآیند بسته شدن حسابهای موقت دخیل است.
بخش حقوق صاحبان سهام نشاندهنده آن چیزی است که بر اساس کتاب به مالک بدهکار است. این به بهترین وجه با تصور اینکه ما یک کسب و کار را انحلال یا تعطیل می کنیم، دارایی ها را به صورت نقدی می فروشیم و سپس بدهی ها را پرداخت می کنیم، نشان داده می شود. اگر همه فروش ها بر اساس ارزش دفتری انجام شود، پول باقی مانده برابر با بخش حقوق صاحبان سهام خواهد بود.
بخش حقوق صاحبان سهام برای یک مالک انحصاری، حقوق صاحبان سهام نامیده می شود و شامل یک حساب سرمایه است. بخش حقوق صاحبان سهام شرکت تضامنی را حقوق صاحبان سهام می نامند و شامل دو یا چند مالک و در نتیجه دو یا چند حساب سرمایه است. بخش حقوق صاحبان سهام یک شرکت، حقوق صاحبان سهام نامیده می شود، سهامداران مالک یک شرکت هستند و شامل سهام سرمایه و سود انباشته می شود. اگرچه قالب، بخش حقوق صاحبان سهام را به عنوان یک کل تغییر میدهد، همچنان میتوان به عنوان آنچه در هر مورد به مالک یا مالکان بدهکار است در نظر گرفت.
هنگامی که به معادله حسابداری فکر می کنید، بخش حقوق صاحبان سهام شامل تمام حساب های موقت، از جمله حساب های درآمد و حساب های هزینه می شود.
درآمد - درآمد حاصل از انجام کار است. درآمد با پول نقد یکی نیست. پول نقد نوعی پرداخت است در حالی که درآمد نشان دهنده ایجاد ارزش و کسب غرامت است. درآمد یک حساب زمانی است که باید در یک چارچوب زمانی، نقطه شروع و پایان اندازه گیری شود. به عنوان مثال، وقتی کسی میگوید 100000 دلار درآمد دارد، این مفهوم معنایی ندارد مگر اینکه ما یک چارچوب زمانی تعیین کنیم، اکثر مردم به طور طبیعی با شنیدن عددی مانند 100000 دلار، یک سال را به عنوان بازه زمانی نسبت میدهند. یک بازه زمانی متفاوت معنای بسیار متفاوتی خواهد داشت. به عنوان مثال، درآمد 100000 دلار در ماه بسیار متفاوت از درآمد 100000 دلار در سال است.
میتوانیم حسابهای موقت مانند حسابهای درآمد و هزینه را با حسابهای دائمی مانند پول نقد مقایسه کنیم. گفتن اینکه ما 100000 دلار پول نقد داریم نیازی به یک چارچوب زمانی برای تعریف منظورمان ندارد زیرا پول نقد یک حساب دائمی است و نشان دهنده موقعیت در یک نقطه از زمان است.
هزینه استفاده از دارایی ها یا ایجاد بدهی ها به عنوان بخشی از عملیات برای ایجاد درآمد است. هزینه ها همان چیزی است که یک کسب و کار برای رسیدن به هدف تولید درآمد باید مصرف کند. هزینهها نیز حسابهای موقتی هستند که به زمان شروع و پایان نیاز دارند.
معمولاً حسابهای هزینهای بسیار بیشتر از حسابهای درآمدی وجود دارد، اما امیدواریم حسابهای درآمدی به مبلغ دلاری بیشتری برسد. دلیل اینکه حسابهای هزینهای بیشتر از حسابهای درآمدی وجود دارد، به دلیل تخصص است، شرکتها بر کسب درآمد از طریق انجام بهترین کار و پرداخت هزینه برای سایر نیازهای خود تمرکز میکنند.
قبل از اینکه تراکنشهای رایج و نحوه تجزیه و تحلیل آنها را با استفاده از معادل سازی حسابداری نشان دهیم، قوانین معاملات را پوشش خواهیم داد. اعمال فرآیندی برای ثبت تراکنشها، احتمال ایجاد مفروضات بد و قوانین یادگیری را که در همه موارد اعمال نمیشوند، کاهش میدهد.
امکان یادگیری قوانینی وجود دارد که فقط در برخی موارد اعمال میشوند و وقتی به مواردی میرویم که اعمال نمیشوند، باید این قوانین را فراموش کنیم. از یادگیری قوانینی که در همه موارد کاربرد ندارند باید اجتناب شود، زیرا در مواردی که قانون بد اعمال نمی شود، قوانین ناآموختن آن سخت است.
یادگیری و به کارگیری مراحل زیر برای ثبت تراکنش ها به جلوگیری از مشکلات کمک می کند و نیاز به حذف مفاهیم نادرست در آینده را از بین می برد. این قوانین زمانی اعمال میشوند که به یادگیری بدهیها و اعتبارات میرویم و در آن زمان بر روی این قوانین بنا میکنیم و مفاهیم بیشتری را برای ایدههای متعادلسازی توسعهیافته در اینجا به کار میگیریم.
قوانین معامله:
· هر تراکنش حداقل بر دو حساب تأثیر می گذارد.
· هر تراکنش معادله حسابداری را متعادل نگه می دارد.
فرایند فکر معامله
هنگامی که برای اولین بار تراکنش ها را یاد می گیریم، این فرآیند فکری را برای هر تراکنش تکرار می کنیم، فرآیند فکری به گونه ای طراحی شده است که ثبت تراکنش ها را تا حد امکان آسان کند و از یادگیری قوانینی که همیشه قابل اجرا نیستند اجتناب شود. این فرآیند زمانی که از طریق تراکنش ها کار می کنیم، منطقی تر خواهد بود. تراکنش های کاری تنها راه برای درک کامل سیستم حسابداری دو ورودی است.
اکنون تراکنشهای مالی رایج، تراکنشهای مورد نیاز اکثر کسبوکارها را بررسی میکنیم و آنها را با استفاده از معادله حسابداری و مجموعه قوانین و فرآیندهای فکری خود تجزیه و تحلیل میکنیم.
ما شروع به بررسی تراکنشهای مربوط به پول نقد میکنیم، پول نقد رایجترین حسابی است که تحت تأثیر قرار میگیرد. درک اینکه چگونه پول نقد تحت تأثیر قرار میگیرد، هنگام در نظر گرفتن سایر حسابها یا حسابهای تأثیرگذار در تراکنش، مانند یک اضافه یا عصا عمل میکند.
ابتدا، موقعیتی را تصور کنید که در آن پول نقد به دلیل دریافت پول نقد افزایش مییابد، و احتمالاتی را برای حساب دیگری که تحت تأثیر قرار گرفته است در نظر بگیرید.
ما می دانیم که حداقل یک حساب دیگر مؤثر خواهد بود و معادله حسابداری باید در تعادل باقی بماند. اگر فقط یک حساب دیگر اعمال شود، ما فقط با سه امکان برای حفظ تعادل معادله حسابداری باقی میمانیم. یا بدهی ها بالا رفت، حقوق صاحبان سهام بالا رفت یا حساب دارایی دیگری نیز کاهش یافت. در زیر نمونه هایی از هر کدام آورده شده است.
اگر نقدینگی به دلیل دریافت وام بانکی توسط یک تجارت افزایش مییابد، بدهیها نیز افزایش مییابند و معادله حسابداری در تعادل باقی میماند.
اگر پول نقد برای جمعآوری وجه نقد برای کاری که شرکت انجام میدهد افزایش یابد، درآمد یا درآمد نیز افزایش مییابد، که درآمد بخشی از حقوق صاحبان سهام است.
اگر پول نقد به دلیل دریافت پول برای کارهای انجام شده در گذشته افزایش مییابد، حساب دریافتنی را نیز کاهش میدهیم، یک حساب دارایی که نشان دهنده پول بدهکار به شرکت برای کارهای قبلی انجام شده است.
این امکان وجود دارد که از یک معادله حسابداری توسعه یافته استفاده کنید، که تمام حساب ها را در هر نوع حساب فهرست می کند، و نوعی مانده آزمایشی را تشکیل می دهد که می تواند برای ایجاد صورت های مالی استفاده شود. ما در اینجا از این قالب استفاده نخواهیم کرد زیرا این روش کارآمدی برای تهیه صورتهای مالی نیست و این تصور را ایجاد میکند که بدهیها و اعتبارات لازم نیست، که تصور خوبی نیست.
برای درک حسابداری دوطرفه و نحوه ایجاد صورتهای مالی، معادله حسابداری کافی نیست و به بدهی و اعتبار نیاز است. ما بعداً نحوه کارکرد بدهیها و اعتبارات را معرفی خواهیم کرد، اما مفاهیم مبتنی بر مفاهیمی است که در اینجا با معادله حسابداری یاد میگیریم.
در زیر تراکنش های رایج تر و تأثیر آن بر معادله حسابداری آورده شده است:
مالک پول نقد را در کسب و کار سرمایه گذاری می کند:
حساب دارایی وجه نقد و همچنین حقوق صاحبان سهام، مبلغ بدهی به مالک افزایش می یابد. ارزش سهام بالا می رود زیرا کسب و کار اساساً وجه نقد را به مالک بدهکار است. هنگام سرمایهگذاری وجه نقد در یک کسبوکار، مالک امیدوار است که بازدهی از سرمایهگذاری دریافت کند و بتواند در آینده پول نقد را از آن کسبوکار برداشت کند تا برای استفاده شخصی استفاده شود.
خرید لوازم به صورت نقدی:
دارایی نقدی کاهش مییابد، اما یکی دیگر از داراییها افزایش مییابد، نتیجه خالص عدم تغییر در هیچ نوع حساب معادله حساب است. نتیجه یک معامله بدون تغییر در معادله حسابداری یکی از دلایلی است که بدهی ها و بستانکارها روش کارآمدتری برای ثبت معاملات نسبت به استفاده از معادله حسابداری است. ما بعداً همان تراکنش را با استفاده از بدهی و اعتبار ثبت خواهیم کرد.
افزایش منابع، افزایش در حساب نوع دارایی است تا حساب نوع هزینه، هزینهها بخشی از حقوق صاحبان سهام است، زیرا اصل حسابداری تعهدی تطبیق است. هنگامی که لوازم خریداری می شوند، هنوز برای کمک به درآمدزایی استفاده نشده اند، اما در آینده به درآمدزایی کمک خواهند کرد. منابع در زمان استفاده یا مصرف برای کمک به ایجاد درآمد هزینه می شوند.
لوازم مقدمه ما برای سیستم موجودی خواهد بود زیرا منابع به روشی مشابه موجودی ردیابی می شوند. ثبت منابع با گزارش منابع به عنوان یک دارایی آغاز می شود و پس از آن شمارش منابع در پایان یک دوره زمانی، مانند یک ماه، مشخص می شود که چقدر استفاده شده است، و سپس ثبت کاهش، حساب دارایی منابع است. و ثبت لوازم استفاده شده در حساب هزینه لوازم.
ممکن است در صورت خرید، اگر مقدار آن بااهمیت نباشد و برای تصمیمگیری مهم نباشد، هنگام خرید، هزینهای باشد، زیرا هزینه کردن منابع فرآیندی آسانتر از سرمایهگذاری به عنوان دارایی است، زمانی که مبلغ برای تصمیمگیری مهم نیست. به عنوان مثال، اگر ما گیره های کاغذی دو ساله را به قیمت 100 دلار خریداری کرده باشیم، ممکن است فقط هزینه خرید را بپردازیم زیرا هزینه 100 دلار برای تصمیم گیری مهم نیست، 100 دلار مبلغی نیست که بر انتخاب کاربر صورت های مالی تأثیر بگذارد.
خرید لوازم در حساب - بدون نقد:
از آنجایی که پول نقد انجام نمی شود، ابتدا آنچه را که دریافت می شود، که در این مورد لوازم است، بررسی می کنیم. حساب دارایی منابع بالا می رود و حساب بدهی حساب های پرداختنی بالا می رود. حساب های پرداختنی مانند یک حساب کارت اعتباری است که هنگام خرید به صورت حسابی بالا می رود و با پرداخت بدهی کاهش می یابد.
پرداخت نقدی برای خدمات تلفنی:
حساب داراییهای نقدی کاهش مییابد و حساب هزینه تلفن افزایش مییابد و ارزش سهام را کاهش میدهد. هنگام در نظر گرفتن تأثیر بر معادله حسابداری، حساب های هزینه می تواند گیج کننده باشد زیرا حساب های هزینه حساب های موقت هستند و بخشی از بخش حقوق صاحبان سهام معادله حسابداری هستند. مخارج نشان دهنده مصرف دارایی ها یا هجوم بدهی ها برای کمک به ایجاد درآمد است. داراییهای مصرفشده یا بدهیهایی که برای کمک به ایجاد درآمد ایجاد میشوند، حقوق صاحبان سهام را کاهش میدهند، حقوق صاحبان سهام به عنوان دارایی منهای بدهی محاسبه میشود.
کار انجام شده روی حساب - بدون دریافت پول نقد:
اگر پول نقد انجام نشود، آنچه دریافت شده است را در نظر می گیریم که در این مورد "من به شما بدهکارم" از مشتری است. دارایی "من به شما مدیونم" از مشتری در ابتدا عجیب به نظر می رسد، پرداخت وعده داده شده ملموس نیست، اما قول پرداخت ارزش دارد، حتی اگر این احتمال وجود داشته باشد که هرگز دریافت نشود. حسابهای دریافتنی، حسابی است که نشاندهنده عبارت «من به شما بدهکارم» از مشتریان است، یک حساب دارایی که ارزش کار انجام شده را نشان میدهد.
دارایی حسابهای دریافتنی بالا میرود و درآمد یا درآمد افزایش مییابد و بخش حقوق صاحبان سهام معادله حسابداری را افزایش میدهد. درآمد یک حساب موقت است که نشان دهنده درآمد کسب شده است و حساب های موقت بخشی از بخش حقوق صاحبان سهام هستند.
پرداخت مبلغ بدهی برای تراکنش گذشته:
وجه نقد کاهش می یابد و بدهی ها کاهش می یابد. پرداخت نقدی برای معامله ای که در گذشته اتفاق افتاده است، به ازای ارزش دریافتی در گذشته، به این معنی است که ما در حال پرداخت بدهی هستیم، مانند پرداخت کارت اعتباری. حسابهای پرداختنی رایجترین حساب بدهی برای اکثر شرکتها است که نشاندهنده بدهی به فروشندگان شخص ثالث است. هنگامی که مانده ای را پرداخت می کنیم، حساب بدهی حساب های پرداختنی کاهش می یابد.
صورتهای مالی هدف نهایی حسابداری مالی است، محصول نهایی که برای کاربران خارجی مانند سرمایه گذاران، اعتباردهندگان و مشتریان بسیار مفید است. صورتهای مالی شامل ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت حقوق صاحبان سهام و صورت جریان وجوه نقد است. ما در اینجا روی سه صورت اول تمرکز می کنیم و بعداً به صورت جریان نقدی می رویم.
CPA ، CGMA ، MS مالیات ، CPIT از طریق کار با دانش آموزان از مدارس مختلف ، آقای استیل بهترین روش ها را برای کمک به مردم در درک سریع حسابداری فرا گرفته است. یادگیری مهارت های جدید و یافتن بهترین راه برای به اشتراک گذاشتن دانش با افرادی که می توانند از آن بهره مند شوند ، علاقه وی به اوست. آقای استیل تجربه کار به عنوان یک حسابدار رسمی معتبر (CPA) ، یک مربی حسابداری و بازرگانی و یک برنامه نویس برنامه درسی را دارد. او از کنار هم قرار دادن ابزارهای با کیفیت برای بهبود یادگیری لذت برده است و از سال 2009 به تدریس ، تهیه منابع آموزشی و ساخت برنامه درسی مشغول بوده است. وی از سال 2005 یک CPA را تمرین می کند. آقای استیل یک CPA عملی است ، یک مربی مجاز پس از متوسطه دارد ( اعتبار CPI) ، کارشناسی ارشد مالیات از دانشگاه گلدن گیت ، لیسانس اقتصاد بازرگانی با تأکید در حسابداری از دانشگاه کالیفرنیا سانتا باربارا و تعیین حسابداری مدیریت جهانی (CGMA) از موسسه آمریکایی CPA ( AICPA)
Jane Clark
نمایش نظرات