اگر از دادهها برای تصمیمگیری در مورد یک سازمان استفاده میکنید - چه یک تحلیلگر کسبوکار که برای یک شرکت کار میکند، چه مدیر عامل شرکت خودتان، یا سرمایهگذار در حال ارزیابی شرکتها - این کلاس برای شما مناسب است.
همه سازمانها، از کسبوکارهای کوچک گرفته تا شرکتهای بزرگ - غرق در دادهها هستند، از معیارهای کلاسیک مانند میزان درآمد یا سود در سه ماهه گذشته تا معیارهای «مدرن» مانند صفحاتی که مشتریان وبسایت شما از آنها بازدید میکنند.
در این کلاس، نمونه یک شرکت تخیلی را که به صورت آنلاین لباس می فروشد - My Clothing Reviews Inc. - بررسی می کنیم و معیارهایی را که در هر مرحله از رشدشان برای آنها مهم است، بررسی می کنیم.
سپس، برای پروژه کلاسی خود، به یک شرکت EdTech نگاه میکنید که به دنبال توسعه تجارت خود در بازار مشابه است.
این مثالها مستقیماً بر آنچه که من در شرکتهای مشابه دیدهام استنباط میکنند. امیدوارم از این دوره دور شوید و با غوطه ور شدن در اعداد و ارقام کمتر ترسیده باشید تا ببینید شرکت ها چگونه کار می کنند!
سناریو:
فرض کنید اکنون به یک شرکت EdTech به نام AppStar مشاوره می دهید. این شرکت دوره های 12 هفته ای نحوه ساخت اپلیکیشن برای گوشی های موبایل را آموزش می دهد. این شرکت در نیویورک تأسیس شد، جایی که موفقیت قابل توجهی داشت، چندین "همگروه" را در برنامه خود قرار داد و در مقایسه با رقبای خود، نرخ بالایی در استخدام فارغ التحصیلانش داشت. چگونه این کار را انجام داد؟
این استراتژی بازاریابی موفق زیر را در نیویورک دنبال کرد:
این رویدادها، البته، هزینه زیادی دارند، اما در برخی موارد "سرنخهایی" با کیفیت بالا ایجاد کردند.
البته، برخی از دانشجویان AppStar را پیدا کردند و بدون رفتن به صفحه Meetup درخواست دادند. آنها ممکن است به تازگی به وب سایت شرکت پیمایش کرده باشند، یا آن را از طریق جستجوی Google یا موضوع Reddit پیدا کرده باشند.
پس از درخواست، دانشآموزان باید برخی از چالشهای کدنویسی را تکمیل کنند، و در صورت گذراندن آنها، در دوره «پذیرفته» میشوند (تجربههای قبلی برنامهنویسی لازم بود).
هنگامی که در برنامه بودند، دانشآموزان در کنار مربیان مجربی که توسط بنیانگذار AppStar با آنها مصاحبه شده بود، برنامههایی ساختند. این مربیان کلید موفقیت دانش آموزان بودند.
--
این شرکت اکنون پردیس دومی را در شیکاگو راه اندازی کرده است. برای راه اندازی پردیس خود در شیکاگو، از راهبردی مشابه با راه اندازی پردیس خود در نیویورک پیروی کرد: رویدادهای ملاقات حضوری زیادی را برگزار کرد، به این امید که از این طریق به سرنخ های با کیفیت بالا دست یابد. برای این سرنخها به شیوهای مشابه بازاریابی برای سرنخها از نیویورک بازاریابی کرد.
مربیانی را استخدام کرد که مدرسان پردیس نیویورک با افرادی در لینکدین که توسعه دهندگان برنامه در شیکاگو بودند ارتباط برقرار کنند و سعی کنند آنها را برای کار برای AppStar و همچنین استخدام یک "مدیر پردیس" برای شیکاگو.
تاکنون، AppStar آن نوع کشش را در نیویورک ندیده است. رهبران کسب و کار با معیارها عالی نیستند، اما معیارهای خط برتر مانند تعداد دانش آموزانی که در کلاس ها شرکت می کنند - که در مورد این تجارت، مستقیماً با درآمد و سود مطابقت دارد - به طور قابل توجهی کمتر از آنها در نیویورک است./span>
شما تحلیلگر ارشد کسب و کار در این شرکت هستید. مدیر عامل و بنیانگذار از شما میخواهد که به او بگویید "چه خبر است": چرا عملکرد کلی در شیکاگو در مقایسه با نیویورک پایینتر به نظر میرسد و کسبوکار چه کاری میتواند بدون صرف یک تن انجام دهد./span> بیشتر در مورد بازاریابی.
چه کار می کنید؟ آیا فرضیاتی در مورد استراتژی نیویورک وجود دارد که بخواهید آن را زیر سوال ببرید؟ آیا می توان کاری بهتر در آنجا انجام داد؟ فرض کنید - همانطور که در مورد بسیاری از شرکتها اتفاق میافتد - که شرکت همیشه این دادهها را ردیابی کرده است اما به آن نگاه نکرده است. اولین چند نقطه داده ای که بررسی می کنید چه خواهد بود؟
دانشمند داده، رهبر فکر فناوری.
من ست ویدمن هستم. من یک دانشمند داده و یک رهبر فکری هستم که در مورد تلاقی کسب و کار، فناوری آموزشی، و یادگیری ماشین/AI می نویسم.
در حال حاضر بهعنوان دانشمند ارشد داده در متیس بهصورت تمام وقت کار میکنم و در برنامه علم داده همهجانبه تدریس میکنم. جدای از آن، من در مورد موضوعات علم داده در جلسات محلی شیکاگو و کنفرانسهای ملی مانند ODSC صحبت میکنم، برای استارتآپها و سرمایهگذاری در آنها مشورت میکنم، و در مورد موضوعات فوقالذکر در Medium مینویسم.
قبل از کار در علم داده، در مشاوره مدیریت برای گروه کمبریج و مشاوره داخلی برای Capital One کار میکردم.
نمایش نظرات